از همان روزی که رفتی

ⓜⓘⓜ 🍁
ⓜⓔⓢⓛⓔ 🍂
ⓜⓐⓡⓨⓐⓜ 🍁

از همان روزی که رفتی،
خیلی چیزها عوض شد
خیلی چیزها از دست رفت
خیلی چیزها...
"من" از دست رفت!
خنده های "من" مرد...

همان خنده های از ته دل...
دلخوشی های من...
آرزوهای من...
دیدی؟
همه شان،
پشت سرت،
همان وقتی که می رفتی،
قتل عام شدند...
بیچاره"من"

بیچاره منی که تنها شد...
بیچاره منی که دلواپس بود و
هیچکس نفهمید...
"من" بی وزن شد!
سبک شد!
خالی شد!
این بی وزنی ها به شعرهایش هم سرایت کرد!
قافیه هایش دیگر نفس نکشیدند...
"من"مرد!
"من" جان کند...
اما ایستاده !
در هیبت یک "من" زنده...

🍁 مـیـم مــثـــل مـــریـــم 🍁


محمدبیباک
۱۷/۸/۹۵
دیدگاه ها (۷۷)

صبحاز نگاه خواب آلود مننمای بسته ی توست!وقتیرو به آینه ایستا...

دلتنگممثل ماهی های حوض خانه مادربزرگاز این سو به آن سو می رو...

ﮔﺎﻫـــﯽ …ﻧﻤﯿﺸـــــــﻪ ﺩﺳــﺖ ﺍﺯ...ﺩﻭﺳـــــﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﯾﮑــﯽ ﺑﺮﺩﺍﺷ...

هیچکس درد را دوست ندارد،زجر کشیدن را دوست ندارد...اما انگار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط