من می میرم و جهان

من می میرم و جهان
دلش خیلی برایِ لبخند هایِ ساده ام تنگ خواهد شد...
خیلی ها دلشان برای نبودنم میگیـرد
و دشمنانم حسرتِ ثانیه ای دوستی ام را خواهند خورد...
من می میرم
و دنیا جای ترسناکی می شود برایِ آدمی که دوستش داشتم
جایِ ترسناکی ست دنیا بدونِ کسی که بی توقع عشق بورزد و خیلی زیاد برای آدم منتظر بماند...
من می میرم و نبودنم با هیچ بودنی
و جایِ خالیِ بزرگم با هیـچ حضورِ کوچکی پُر نخواهد شد...
می میرم
و هیچکس نخواهدفهمید پشتِ همه یِ خشم هایم، یک خروار مهربانی بود
 پشت اخم ها یک عالمه لبخند
و پشت تمامِ لبخند ها هزارها غصه...
میمیرم و آدم هایِ زیادی
خانه یِ امن و کوچکِ قلبم را برای همیشه از دست می دهند...
من می میرم
خاک تنم را بغل می گیرد
اعضا و جوارحم می پوسند
اما
صدایِ بلند خنده هایم هر روز صبح تویِ گوشِ کسانی که دوستم داشتند نواخته می شود...
دیدگاه ها (۱)

" رفیق مجازی من "نه تا به حال تو را دیده امنه با هم نان و نم...

همه چیز باید به وقتش باشددلت به آمدن نیست،قبولاحساست را خاک ...

✨ تقدیم به✨ انسانهای پرازانرژی و احساس خوب✨ انسانهای پراز...

حال این روزهایم حال غریبی ستمن چند روزی ستدنیا و آدم هایش را...

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط