از رنجی خستهام که از آن من نیست

از رنجی خسته‌ام که از آنِ من نیست
بر خاکی نشسته‌ام که از آنِ من نیست
با نامی زیسته‌ام که از آنِ من نیست
از دردی گریسته‌ام که از آنِ من نیست
از لذتی جان‌گرفته‌ام که از آنِ من نیست
به مرگی جان می‌سپارم که از آنِ من نیست.

احمدشاملو
دیدگاه ها (۱)

ســـــلام به صبح🌸 ســــــلام به زندگی 🌸 ســــــلام به مـهربا...

روزتـــون قشـنـگـــ🌸 لـبتـون خـنـــــدون😊 همراهتون دعای خیرر...

عشق شادی‌ست، عشق آزادی‌ست عشق آغاز آدمی‌زادی‌ست زندگی ...

اگر تو عاشقی معشوق دور استوگر تو زاهدی مطلوب حور استره عاشق ...

دل به.....

بقای عشق باورم نیست ولی عشق تو پایانم شدرفتی و خاک من آغشته ...

نمیدانم ان طرف این فصل های بی روح، یکنؤاخت چه فصلی را به انت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط