منهِ تمام شده...
#حس_حال_من 🖋
آمده ام که بگویم منم
دختری از تبار صبوری
دختری از نژاد عاشقی
و دختری از کشور دلتنگی
همان دخترک شیرین زبان چشم مشکی که حالا از شدت دلتنگی ات
به ستوه آمده است
همان دختر پاییز که لی لی بازی
میکرد و برگ های خشک همچون قلب ترک خورده اش زیر لگد های
بی قصد و غرض کودکانه اش خورد میشدند
آری!منم، آن دخترکی که از شدت حیایش دوست داشتنش را پنهان
و خودش برای زخمهایش مرحم میگذارد،اما هر سال باد پاییزی
میوزد و ساز دلش را ناکوک و زخمشهایش را باز میکند و او را با دنیایی انتظار و بغض رها میکند
تا دخترک باز هم مردانه روی پاهای خودش بایستد و به دنیا بفهماند
که اگر او بخواهد هیچ کس ذره ای از حالش را درک نخواهد کرد
حتی باران های پاییزی که با او هم قدم میشوند و با اشک های روی صورتش مسابقه میدهند
[به وقت ۳۱شهریور۱۴۰۰...🌱]
#mahdim
آمده ام که بگویم منم
دختری از تبار صبوری
دختری از نژاد عاشقی
و دختری از کشور دلتنگی
همان دخترک شیرین زبان چشم مشکی که حالا از شدت دلتنگی ات
به ستوه آمده است
همان دختر پاییز که لی لی بازی
میکرد و برگ های خشک همچون قلب ترک خورده اش زیر لگد های
بی قصد و غرض کودکانه اش خورد میشدند
آری!منم، آن دخترکی که از شدت حیایش دوست داشتنش را پنهان
و خودش برای زخمهایش مرحم میگذارد،اما هر سال باد پاییزی
میوزد و ساز دلش را ناکوک و زخمشهایش را باز میکند و او را با دنیایی انتظار و بغض رها میکند
تا دخترک باز هم مردانه روی پاهای خودش بایستد و به دنیا بفهماند
که اگر او بخواهد هیچ کس ذره ای از حالش را درک نخواهد کرد
حتی باران های پاییزی که با او هم قدم میشوند و با اشک های روی صورتش مسابقه میدهند
[به وقت ۳۱شهریور۱۴۰۰...🌱]
#mahdim
۶.۳k
۳۱ شهریور ۱۴۰۰