نازنینم

نازنینم
مدتی هست بیخبرم از وجودت
ولی میدانم هم از حال من با خبری
هم دورا دور هوایم را داری.

میخواهم معترف شوم
اعتراف کنم
هر روز که دلتنگی هایم را در دفترچه خاطراتم مینویسم
کمی تامل میکنم
بعد بغض و خنده قاطی میشود در صدایم
براستی رویا این خیلی دلتنگی را چگونه بنویسم
که به چشم بیاید و باور کنند، دلتنگم
راستی نازنین اینگونه فکر کنم بهتر است

مینویسم از این پس، دلتنگتم
اینگونه
خیییییییییییییییییییلللللللللللللللللللییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

آسوده بخواب
ناژنین

MAJID~~MORADI
طراحیی سیاه قلم و ذغال و مداد رنگی از جناب~~؟؟؟
دیدگاه ها (۱۳)

گاهی بیبهانه آرزویت رااهدافت را خواسته هایت را، سر میبرن.......

گاهی اگر میبینی سکوت میکنمشک نکن از روی تعمد استخودت خوب مید...

مثل یک تصادف ناجور، روی گارد ریل اعصابممثل یک پتو پاره شده، ...

خیلی ها رو دیدم بعد مرگ خیلی هانمردنولی خیلی ها رو دیدم بعد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط