بادیگارد من
𝐌𝐲 𝐁𝐨𝐝𝐲𝐠𝐮𝐚𝐫𝐝
(𝐏𝐚𝐫𝐭 44)
جین: ات شیطون شدیا ( زد رو دماغش)
ات: عههه نکن.... نمیخوام ( روشو کرد اونور)
جین: باشه خودت میکاپ کن ولی باید موهاشم درست کنی😂
ات: از اولشم همین قرار بود ( روشو اونوره)
جین: بچه پرو اینجا رئیس تویی یا من؟😐😂
ات: از اونجایی که مدیون منی که درخواستتو قبول کردم فعلا من رئیسم🤣
جین: بچه پرو سرتق میزنمتاااا😂😐
ات: ( زبون درازی کرد)
( تهیونگ از دستشویی اومد پیششون)
( ات نگاهش به تهیونگ افتاد و چند ثانیه به اجزای صورتشو با جزئیات خیره بود که با صدا زدنای جین به خودش اومد)
جین: ات مگه نمیخوای میکاپ کنی؟ پس زود باش یکی باید خودتم میکاپ کنه
ات: ها... عا باشه... تهیونگ بشین ( لبخند)
تهیونگ: تو منو میکاپ میکنی؟
ات: اوهوم و البته موهاتم درست میکنم😁
تهیونگ: فکر نمیکردم بلد باشی ( سرشو خاروند)
ات: دیگه من هنر های مخفی خودمو دارم ( موهاشو داد یه وری و خندید)
تهیونگ: یعنی قراره چیزای دیگه ام ازت ببینم ( آروم)
ات: چیزی گفتی؟
تهیونگ: هوم؟ نه
ات: خب....ولی... بنظرم تو نیازی به میکاپ نداری چون همینجوریش باعث مرگ خیلیا میشی ( سرشو انداخت پایین و لپاش گل انداخت)
تهیونگ: عا ممنون نظر لطفته ( کمی خجالت کشید)
( ات و تهیونگ به جین نگاه کردن که با قیافه ی پوکر و بامزه ای داشت نگاهشون میکرد که ات و تهیونگ خنده اشون گرفت)
جین: مسخره بازی دیگه بسه اومدم آماده باشید جفتتون هاااا وگرنه خودتون میدونید...( حرفاشو با حرص گفت و از اتاق رفت بیرون)
ات: خب بفرمایید بشینید بادیگارد جان😂
تهیونگ: ببینم از جوجه فسقلی ای که دارم محافظت میکنم چیکارا قراره بکنه ( چشمک زد و نشست رو صندلی)
ات: اولین که من جوجه نیستم... دومین که موقع کارم زیاد نباید حرف بزنی باید تمرکز کنم.... سومین که انقد با اون نگاه فا... ( دستشو گذاشت جلو دهنش)
ات/وای بازم سوتی دادم/
تهیونگ: نگاه فا؟!
ات: عههه گفتم نباید حرف بزنی
( سر تهیونگ که سمت خودش بود برگردوند رو به آینه و شروع به میکاپ کرد)
..
30 دقیقه بعد
ات: خبببب ( ٱتو رو گذاشت رو میز) تموم شدددد....
تهیونگ: ( یکم رفت جلوتر آینه و صورتشو اینور و اونور میکرد) هیچ تغییری نکردم که..
ات: 😐😐.... ببخشید دیگه مگه میخواستی مثل عروس های کنمت؟
تهیونگ: نه بابا شوخی کردم😂
افرین کارت خوبه ( به صندلی تکیه داد و دراز شد سمت ات و لپشو کشید)
ات: 😁 حالا نوبت خودمه فعلا بای بای
( رفت رو صندلی خودش نشست و میکاپگرش هم اومد و شروع به آماده کردنش کرد)
تهیونگ: کیوت😂
پسر استایلیست: آقای کیم؟
تهیونگ: ( نگاهشو داد سمتش) بله؟
پسر استایلیست: بفرمایید بیاید تا بریم استایلتون اماده کنیم
تهیونگ: عا... باشه ( از رو صندلی بلند شد و به ات لبخند زد و رفت
( 1 ساعت بعد)
( جین اومد اتاق)
شرط:
50 لایک
40 کامنت
(𝐏𝐚𝐫𝐭 44)
جین: ات شیطون شدیا ( زد رو دماغش)
ات: عههه نکن.... نمیخوام ( روشو کرد اونور)
جین: باشه خودت میکاپ کن ولی باید موهاشم درست کنی😂
ات: از اولشم همین قرار بود ( روشو اونوره)
جین: بچه پرو اینجا رئیس تویی یا من؟😐😂
ات: از اونجایی که مدیون منی که درخواستتو قبول کردم فعلا من رئیسم🤣
جین: بچه پرو سرتق میزنمتاااا😂😐
ات: ( زبون درازی کرد)
( تهیونگ از دستشویی اومد پیششون)
( ات نگاهش به تهیونگ افتاد و چند ثانیه به اجزای صورتشو با جزئیات خیره بود که با صدا زدنای جین به خودش اومد)
جین: ات مگه نمیخوای میکاپ کنی؟ پس زود باش یکی باید خودتم میکاپ کنه
ات: ها... عا باشه... تهیونگ بشین ( لبخند)
تهیونگ: تو منو میکاپ میکنی؟
ات: اوهوم و البته موهاتم درست میکنم😁
تهیونگ: فکر نمیکردم بلد باشی ( سرشو خاروند)
ات: دیگه من هنر های مخفی خودمو دارم ( موهاشو داد یه وری و خندید)
تهیونگ: یعنی قراره چیزای دیگه ام ازت ببینم ( آروم)
ات: چیزی گفتی؟
تهیونگ: هوم؟ نه
ات: خب....ولی... بنظرم تو نیازی به میکاپ نداری چون همینجوریش باعث مرگ خیلیا میشی ( سرشو انداخت پایین و لپاش گل انداخت)
تهیونگ: عا ممنون نظر لطفته ( کمی خجالت کشید)
( ات و تهیونگ به جین نگاه کردن که با قیافه ی پوکر و بامزه ای داشت نگاهشون میکرد که ات و تهیونگ خنده اشون گرفت)
جین: مسخره بازی دیگه بسه اومدم آماده باشید جفتتون هاااا وگرنه خودتون میدونید...( حرفاشو با حرص گفت و از اتاق رفت بیرون)
ات: خب بفرمایید بشینید بادیگارد جان😂
تهیونگ: ببینم از جوجه فسقلی ای که دارم محافظت میکنم چیکارا قراره بکنه ( چشمک زد و نشست رو صندلی)
ات: اولین که من جوجه نیستم... دومین که موقع کارم زیاد نباید حرف بزنی باید تمرکز کنم.... سومین که انقد با اون نگاه فا... ( دستشو گذاشت جلو دهنش)
ات/وای بازم سوتی دادم/
تهیونگ: نگاه فا؟!
ات: عههه گفتم نباید حرف بزنی
( سر تهیونگ که سمت خودش بود برگردوند رو به آینه و شروع به میکاپ کرد)
..
30 دقیقه بعد
ات: خبببب ( ٱتو رو گذاشت رو میز) تموم شدددد....
تهیونگ: ( یکم رفت جلوتر آینه و صورتشو اینور و اونور میکرد) هیچ تغییری نکردم که..
ات: 😐😐.... ببخشید دیگه مگه میخواستی مثل عروس های کنمت؟
تهیونگ: نه بابا شوخی کردم😂
افرین کارت خوبه ( به صندلی تکیه داد و دراز شد سمت ات و لپشو کشید)
ات: 😁 حالا نوبت خودمه فعلا بای بای
( رفت رو صندلی خودش نشست و میکاپگرش هم اومد و شروع به آماده کردنش کرد)
تهیونگ: کیوت😂
پسر استایلیست: آقای کیم؟
تهیونگ: ( نگاهشو داد سمتش) بله؟
پسر استایلیست: بفرمایید بیاید تا بریم استایلتون اماده کنیم
تهیونگ: عا... باشه ( از رو صندلی بلند شد و به ات لبخند زد و رفت
( 1 ساعت بعد)
( جین اومد اتاق)
شرط:
50 لایک
40 کامنت
۹.۴k
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.