پارت 3
پارت 3
+هان؟؟ چی؟؟ نه بابا کی گفته؟؟
_خودت گفتی
+کی.... من؟؟؟ اهاااان نه بابا به خودت نگیر من وقتی میخندم یچی میگم خودمم نمیفهمم 😅 ( به گا رفتی خاهرم😁🔪 )
_اهان باشه منم باور کردم
+تیکه میندازی؟؟
_نه بابا چه تیکه ای دختر به این جذابی مگه میشه بهش تیکه بندازیم
+با منی ینی من جذابم؟؟ (با تعجب همراه با ذوق)
_هان؟؟ چی؟؟ من کی گفتم تو جذابی؟؟
+یاااااا همین الان گفتی من جذابم
_نه بابا من بعضی موقع ها یچی میگم خودمم نمیدونم چی میگم تو به خودت نگیر 😏
+کثافتتتتتت
یدونه زدم به بازوی شوگا و خندیدم و دیدم شوگا هم داره میخنده حتی اون لبخندای لثه ایشم جذابه 🥺 (من مرگ 🗿🌚)
*به به چه زود پسر خاله شدین. از شما بعید بود خانوم پارک جیا
+کی گفته ما داشتیم میخندیدیم فقط داشتیم همدیگه رو مسخره میکردیم
*راست میگه شوگا؟؟
_بعله راست میگ. حالا هم دیگه بسه میخوام بخوابم
+نشنیدی؟؟ گفت میخواد بخوابه تازشم من میخوام نقاشی بکشم حالا لطفا بفرمایید
*باشه بابا چتونه آروم باشین تا من نیستم خوشحالین همینکه اومدم بی اعصاب میشین من نمیدونم شما با من بدین یا من هرجا میرم پا قدمم شوره (بدبخت دبیرشون🗿💔)
بعد رفتن دبیر دیگه تا آخر زنگ هیچ حرفی بینمون رد و بدل نشد تا اینکه زنگ خونه خورد کیفمو برداشتم که برم یدفعه...
+هان؟؟ چی؟؟ نه بابا کی گفته؟؟
_خودت گفتی
+کی.... من؟؟؟ اهاااان نه بابا به خودت نگیر من وقتی میخندم یچی میگم خودمم نمیفهمم 😅 ( به گا رفتی خاهرم😁🔪 )
_اهان باشه منم باور کردم
+تیکه میندازی؟؟
_نه بابا چه تیکه ای دختر به این جذابی مگه میشه بهش تیکه بندازیم
+با منی ینی من جذابم؟؟ (با تعجب همراه با ذوق)
_هان؟؟ چی؟؟ من کی گفتم تو جذابی؟؟
+یاااااا همین الان گفتی من جذابم
_نه بابا من بعضی موقع ها یچی میگم خودمم نمیدونم چی میگم تو به خودت نگیر 😏
+کثافتتتتتت
یدونه زدم به بازوی شوگا و خندیدم و دیدم شوگا هم داره میخنده حتی اون لبخندای لثه ایشم جذابه 🥺 (من مرگ 🗿🌚)
*به به چه زود پسر خاله شدین. از شما بعید بود خانوم پارک جیا
+کی گفته ما داشتیم میخندیدیم فقط داشتیم همدیگه رو مسخره میکردیم
*راست میگه شوگا؟؟
_بعله راست میگ. حالا هم دیگه بسه میخوام بخوابم
+نشنیدی؟؟ گفت میخواد بخوابه تازشم من میخوام نقاشی بکشم حالا لطفا بفرمایید
*باشه بابا چتونه آروم باشین تا من نیستم خوشحالین همینکه اومدم بی اعصاب میشین من نمیدونم شما با من بدین یا من هرجا میرم پا قدمم شوره (بدبخت دبیرشون🗿💔)
بعد رفتن دبیر دیگه تا آخر زنگ هیچ حرفی بینمون رد و بدل نشد تا اینکه زنگ خونه خورد کیفمو برداشتم که برم یدفعه...
۷.۸k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.