شب ز سوزی که برین جان حزین می گذرد

شب ز سوزی که برین جان حزین می گذرد
شعله آه من از چرخ برین می گذرد

منم و گریه خون هر شب و کس آگه نیست
با که گویم که مرا حال چنین می گذرد

#امیرخسرو_دهلوی
دیدگاه ها (۱)

چه جالب استناز را می کشیم؛انتظار را می کشیم؛درد را می کشیم؛و...

تو گذشتی و شب و روز گذشت...آن زمان‌ها،به امیدی که تو، برخواه...

آدم توی اعصاب خوردی هاش، در اتاقو می‌کوبه بهم، چارتا داد هم ...

عاشقانه های شبنم

شعله بی امان

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط