قرار بود امروز خیلی هدفمند و مفید پیش برم اما الان بعد از

قرار بود امروز خیلی هدفمند و مفید پیش برم اما الان بعد از دو ساعت خواب لش کردم رو تخت و در عین حالی که دلم میخواد دنیا رو تکون بدم حال این دست به اون دست شدن هم ندارم بماند که آخرای نتم هست و هر لحظه استرس پیام همراه اول عین خوره افتاده به وجودم ولی ..ولی..
میدونم باید برم یه کاری کنم در واقع زندگی با حرکت قشنگه حتی اگر شده یک لیوان جا به جا کنم .
تا وقتی که همت کنم و بلند شم می‌خوام رویا پردازی کنم به روزی فکر کنم که با شاسی بلند خودم از سمینار برمی‌گردم خونه سفارش دو میاردی محصولات جدید رو از تولیدی ثبت میکنم بعد با راننده تماس میگیرم قیمت طی میکنیم و اهمیت سلامت رسیدن کالا رو برای بار هزارم تاکید میکنم بعد میرم کیلینیک به کارورز ها سر میزنم از اوضاع و کیس های امروز میپرسم بعد از اون تا شب دو تا جلسه ی کاری مهم در خصوص اضافه کردن دستگاه به خط تولید و قرارداد خرید سهام دفتر حقوقی پشت سر میذارم بعد سوار لندکروز سفیدم میشم و میرم بلند ترین نقطه ی شهر اونجا به اینکه ساختمون بزرگ چند واحدی بگیرم وکه کسب و کار هام یک جا باشه فکر میکنم بعد میرم یه کافه که تا دیر وقت بازه تو راه با رضا تماس میگیرم اونم بیاد تا ساعت سه نیمه شب از آرزو هامون و آینده حرف بزنیم بعد هم قدم بزنیم.
یعنی واقعا اینا خوبن ؟ یعنی من ده سال دیگه با داشتن همچین شرایطی خوش بختم ؟ واقعا آینده چه شکلیه؟
خداوکیلی همچین متن بلندی رو می‌خونید ؟
اگر تا اینجا خوندی بدون واسه من خیلی با ارزشی بوس بهت ❤️
دیدگاه ها (۹)

اگر کسی رو می‌شناسین که ممکنه بدونه لطفا اینجا تگ کنید

همین الان که دارم می‌نویسم از شدت کلافگی و گرما دلم میخواد گ...

الان شب نیست حتی تولدم هم امروز نیست اما یهو دلم خواست اینو ...

نشستم یه گوشه سردرگم به روبه رو خیره شدم نمی‌دونم کجام فقط م...

Withered flower

وای تروخدا منو نجات بدین من نمی تونم این اتفاق هایی که افتاد...

پارت هدیعپارت سوم. رسیدیموای ماشینومنو گذاشت زمین با دستام ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط