الان شب نیست حتی تولدم هم امروز نیست اما یهو دلم خواست ای
الان شب نیست حتی تولدم هم امروز نیست اما یهو دلم خواست اینو بذارم و بنویسم از شبی که حالم بد بود دلم گرفته بود بابام بعد از مغازه اومد دنبالم رفتیم کل شهر رو گشتیم همین آهنگ رو گذاشت و با صدای بلند خوندم بنویسم که یادم بمونه اون شب خانوادم حال منو خوب کردن اونی که اینهمه براش احساس خرج کردم اون شب دلیل حال بد من بود
من خیلی تلاش کردم برای این آدم حتی یه تایمی اولویت اول زندگیم شد ولی باید بفهمم با این کارا فقط خودمو دارم از بین میبرم تهش اونی که حواسش به من هست خانوادمن
اونی که بدون اینکه چیزی بگم میفهمه حالم خوب نیست مامانمه
اونی که تو مناسبت ها حواسش به من هست بابامه
اونی که میتونم همه ی حرفای دلمو بدون قضاوت جلوش بگم خواهرمه
این آدم خیلی جاها بوده خیلی وقتا حالم خوب کرده اما وقتایی که باید میبود نبود
وقتایی که باید با هم خوشحال بودیم تنهام گذاشت
امروز ۱۴۰۰/۵/۱۹
تولدم ۱۳۷۹/۵/۵
من خیلی تلاش کردم برای این آدم حتی یه تایمی اولویت اول زندگیم شد ولی باید بفهمم با این کارا فقط خودمو دارم از بین میبرم تهش اونی که حواسش به من هست خانوادمن
اونی که بدون اینکه چیزی بگم میفهمه حالم خوب نیست مامانمه
اونی که تو مناسبت ها حواسش به من هست بابامه
اونی که میتونم همه ی حرفای دلمو بدون قضاوت جلوش بگم خواهرمه
این آدم خیلی جاها بوده خیلی وقتا حالم خوب کرده اما وقتایی که باید میبود نبود
وقتایی که باید با هم خوشحال بودیم تنهام گذاشت
امروز ۱۴۰۰/۵/۱۹
تولدم ۱۳۷۹/۵/۵
۲۶.۵k
۱۹ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.