بههوش بودم از اول که دل به کس نسپارم

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم،
نه عقل ماند و نه هوشم
دیدگاه ها (۳)

نیمی از جان مرا بردی ، محبت داشتینیم باقیمانده هم، هر وقت فر...

دیدار یار غائب دانی چه ذوق داردابری که در بیابان بر تشنه ای ...

در معرکهٔ عشق، دلیرانه متازید…برصفحهٔ دریا نتوان مشق شنا کرد...

تا دست من به حلقه ی زلفت مزین استانگار داده است سلیمان نگین ...

ساقی ز شراب نِگَه مست تو مستم 🍇در عشق تو عقل و دل و دین رفته...

کاشکی ندیده بودم دل نداده بودمبه تو دادم این دل رو الو نزده ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط