پیرمردی هر روز توی محله پسرکی رو با پای برهنه می دید که ب

پیرمردی هر روز توی محله پسرکی رو با پای برهنه می دید که با توپ پلاستیکی فوتبال بازی میکرد.
روزی رفت و یه کفش کتونی نو خرید و اومد به پسرک گفت: بیا این کفشا رو بپوش.
پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت: شما خدایید؟

پیرمرد لبش را گزید و گفت نه پسرجان.

پسرک گفت: پس دوست خدایی، چون من دیشب فقط به خدا گفتم کفش ندارم.

✨ "دوست خدا بودن سخت نیست..."✨
دیدگاه ها (۱۴)

اندیشیدن به پایان هر چیز ، شیرینی حضورش‌ را تلخ می‌کند ، بگذ...

#طنز_تلخیه بز از خونه همسایمون دزدیدم ، بردمش بازار فروختم ...

🌷 🌷 🌷 راز زندگی کجاست؟در افسانه ها آمده روزی که خداوند جهان ...

سه چیز زیباستبی خبر دعایت کنندنبینی نگاهت کنندندانی یادت کنن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط