یک روز از سر بی کاری به بچههای کلاس گفتم انشایی بنویسند

یک روز از سرِ بی کاری به بچه‌های کلاس گفتم انشایی بنویسند با این عنوان که " فقر بهتر است یا عطر ؟ "
قافیه ساختن از سرگرمی‌هایم بود. چند نفری از بچه‌ها نوشتند " فقر " .
از بین علم و ثروت همیشه علم را انتخاب می‌کردند. نوشته بودند که "فقر" خوب است چون چشم و گوش آدم را باز می‌کند و او را بیدار نگه می‌دارد ولی عطر، آدم را بیهوش و مدهوش می‌کند ! "
عادت کرده بودند مجیز فقر را بگویند چون نصیبشان شده بود !
فقط یکی از بچه‌ها نوشته بود "عطر" !
انشایش را هنوز هم دارم، جالب بود. نوشته بود "عطر حس‌های آدم را بیدار می‌کند که فقر آن‌ها را خاموش کرده است ...! "
عصر بخیر
روزگارتون خوش عطر
دیدگاه ها (۱)

این دختر اسمش#دنیا_ویسی ست. دانش‌آموزکلاس اول دبستان روستای ...

شاید برایتان جالب باشد که بدانید از لحاظ آماری و تحقیقات ثاب...

تقدیم به دوستان عزیزم کهشایستـــــه ی احترامند....روزتون خو...

#درمان_بیرون_آمدن_از_کما👌 ماساژ کف پا روزی②الی③مرتبه هر بار ...

پُر از ابهام و تشویشمدلم پرواز می‌خواهد...#گمشده_درشهر_خیال ...

چپتر ۹ _ آرکانیوم و جنونماه ها گذشت...و سکوت خانه کوچک لیندا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط