چشم واکردم ودیدم که وجودم

چشم واکردم ودیدم که وجودم
"تو شدی"
دفتر پر غزل خاطره هایم
"تو شدی"
درسرم نیست بجز حال و هوای
تو و عشق
شادم از اینکه همه حال و هوایم
"تو شدی"
دیدگاه ها (۱۵)

‌چون درختی در صمیم سرد و بی‌ابر زمستانیهرچه برگم بود و بارم ...

یک بغل لبخند و حالِ خوب ، بر می دارم و به استقبالِ اتفاقاتِ ...

💫 از تو بعید نیست جهان عاشقت شودشیطان رانده، سجده‌کنان عاشقت...

هرگز پول را برایبیماری و مشکلات پس انداز نکنیمچون رخ می‌‌دهد...

همچون شعر سپید زیباست ‌و رویای شیرین ِخواب های مرا ...به صبح...

منم و دفتر شعری که پر از اسرار استشرح دلتنگی و دیوانگی ام بس...

با نگاهم چشم هایت را زیارت میکنمچشم می بندم تو را در دل عباد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط