رمان پارت اسم رمان رو شما انتخاب کنید

رمان پارت 3 اسم رمان رو شما انتخاب کنید

دختره:هوی.... هواست کجاست؟

من:تو ی احمق سر راهمی.... گمشو کنار😒

دختره :وای ترسیدم... نکنه فکر کردی...

نزاشتم تمومش کنه و تنه بهش زدم و رفتم

دختره: هی وایسا.... هنوز حرفم تموم نشده

من به خودم: چرا اینا رو سر من ریختن چرا نمیرن سر یکی دیگه


تو خونه

من:سلام من برگشتم

سکوت....

من:کسی نیست؟.... الو..... مامان....

سکوت....

من:حتما رفته بیرون... ولی چرا چراغا روشنه؟

تو اتاقم

رفتم رو تختم دراز کشیدم

گوشیم زنگ میخورد

مامانم بود
گوشی رو برداشتم و جواب دادم

من:سلام

صدای مترو....

یکم نگران شدم

گوشی رو قطع کردم و لباس بیرونم رو پوشیدم و بدو بدو رفتم بیرون خونه

متاسفانه گوشی و کلید رو روی میز ناهار خوری جا گذاشتم

رفتم تو مترو

به گوشی مامانم زنگ زدم دیدم روی ریل مترو افتاده و خورد شده

به پلیس زنگ زدم

پلیس اومد و مامانم رو پیدا کرد ولی مامانم رو ریل مترو افتاده بود

2 روز بعد

بیمارستان

من: مامان.... مامان.... بیداری؟....

مامان:ها بله بله.... وای باید برم سر کار

من :نمی خواد بری

5 روز بعد

ساعت 7:28 دقیقه

مدرسه

دختره: مامان نداشتن چه حسی داره؟ 😏

من:من مامانم زندس

دختره به ناخوناش نگاه میکرد :اگر من جای او بودم با مشت اینجوری( زد تو صورتم) میزدمش

من....

تمام

یکم زیادی شد
دیدگاه ها (۳)

مرسییییی

اسمشو شما بگید

من داشتم تو بارون میدویدم☆★

پارت 2. خیانت

دختری که آرزو داشت

برادرای هایتانی پارت ۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط