می خرامد غزلی تازه در اندیشه ما

می خرامد غزلی تازه در اندیشه ما
شاید آهوی تو رد می شود از بیشه ما

دانه ی سرخ اناریم و نگه داشته اند
دل چون سنگ تو را در دل چون شیشه ما

اگر از کشته ی خود نام و نشان می پرسی
عاشقی شیوه ما بود و جنون پیشه ما

سرنوشت تو هم ای عشق فراموشی بود
حک نمی کرد اگر نام تو را تیشه ما

ما دو سرویم در آغوش هم افتاده به خاک
چشم بگشا که گره خورده به هم ریشه ما

#فاضل_نظری
دیدگاه ها (۳)

خاصیت نگاه تو ما را خراب کرداین آفتاب، غوره یِ ما را شراب کر...

براﯼ ِ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻥ ﻋﺸﻖ، ﮐﻢ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﮔﺎﻫﯽﮐﻪ ﺷﺎﺩﯼ ﭼﻮﻥ ﺷﻮﺩ ﻟﺒﺮﯾﺰ،...

گفته بودم بی تو می میرم ، ولی این بار نهگفته بودی عاشقم هستی...

‌ بهشت و جهنم از دیدگاه خیامدر فلسفه و جهان بینی خیام بهشت و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط