من بلند بلند خاطرات تورا در آغوش

من بلند بلند خاطرات تورا در آغوش
میگیرم ...و
سیبهای سرخ پاییزی
طعم دوستت دارمت را نذر من میکنند.....
دیدگاه ها (۱)

"دوستت دارم"مثلِ اولین حسِ گرمِ لمسِ دستانت...همانقدر آرام،ه...

با لب سرخت مرا یاد خدا انداختی روزگارت خوش که از میخانه مسجد...

معتاد بود. به صدا... به آغوش... به طعم شراب لب های خوش رنگ ....

A girl from tomorrow(part 6)

یونگی خندید. خنده‌ش نرم بود، مثل نسیم بین برگ‌ها. بعد کمکش ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط