بر زلف تو گر دست درازی کردم

بر زلف تو گر دست درازی کردم

والله که حقیقت نه مجازی کردم

من در سر زلف تو بدیدم دل خویش

پس با دل خویش عشقبازی کردم
دیدگاه ها (۱)

نصف قهوه‌ات را که خوردیبیا فنجان‌هایمان را عوض کنیمدر کافه‌ه...

هزار نفرین بادبه دست های پلیدیکه سنگ تفرقه انداختمیانه‌ی ما....

رفته ام گرچه دلم منتظر برگرد است چقدر صبر ازاین زاویه اش نام...

منبا تو پر از عشقم و دور از تو پر از هیچ ...

در آمدم کناره سیل می کردم گل‌هاره دائم سر بلند بینم جملگی رف...

تا سر زلف پریشان تو چین در چین‌ست زیر هر چینی از آن، جای دل...

عاشقانه های شبنم درکنارزندگیم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط