خواهشش کردم بمان اما لجاجت کرد و رفت
خواهشش کردم بمان اما لجاجت کرد و رفت
عاشقش بودم ولی یک شب خیانت کرد و رفت
.
یک دم آن سنگی که روزی میزدم بر سینه ام
دعوتِ رودی خروشان را اجابت کرد و رفت
.
بعد از او هم هر کسی از من سراغش را گرفت
نیشخندی زد سپس با سر ملامت کرد و رفت
.
قایقی دلتنگ بودم در پی اش اما مرا
پیشِ چشمِ ناخدا غرقِ خجالت کرد و رفت
.
رازِ دل را دکترم فهمید اما دم نزد
دکترم هم با دلی خونین طبابت کرد و رفت
. #محمد_نهاوندی
عاشقش بودم ولی یک شب خیانت کرد و رفت
.
یک دم آن سنگی که روزی میزدم بر سینه ام
دعوتِ رودی خروشان را اجابت کرد و رفت
.
بعد از او هم هر کسی از من سراغش را گرفت
نیشخندی زد سپس با سر ملامت کرد و رفت
.
قایقی دلتنگ بودم در پی اش اما مرا
پیشِ چشمِ ناخدا غرقِ خجالت کرد و رفت
.
رازِ دل را دکترم فهمید اما دم نزد
دکترم هم با دلی خونین طبابت کرد و رفت
. #محمد_نهاوندی
۱.۲k
۰۲ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.