آمدم ای نازنین پس عود و اسفندت چه شد

آمدم ای نازنین، پس عود و اسفندت چه شد؟
آن پذیرایی خوب و آبرومندت چه شد؟

میوه آوردی ولی چاقو فراموشت شده
چایی افتاد از دهن، قندان پُر قندت چه شد؟

هر زمان می آمدم خوشحال و خندان میشدی
این گره بر ابروانت چیست؟ لبخندت چه شد؟

صورتت را زیر چادر از چه پنهان کرده ای؟
آن دو چشم آبی و ابروی پیوندت چه شد؟

من نشانت کرده بودم نازنین با حلقه ای
حلقه ات گم شد قبول، امّا گلوبندت چه شد؟

گفته بودی تا قیامت مینشینی پای من
آن همه قول و قرار و عهد و سوگندت چه شد؟

یاد دارم با هزاران حیله دل بردی زمن
پس چه شد آن حیله ها و مکر و ترفندت چه شد؟

من که دیگر دل بریدم از تو و عشقت ولی
آن "عزیزم" گفتنت چه شد؟
دیدگاه ها (۹)

- گاهی باید گذشت از همه چیزباید خیلی چیزها را جا بگذاری و چم...

یک  #خودخواهیِ بی حسابی در  #دوست_داشتن است.اینکه همه چیز را...

زن که باشینمی توانی انکار کنی تشنه ی بوی تن مردت هستیهمیشه و...

خواهشش کردم بمان اما لجاجت کرد و رفتعاشقش بودم ولی یک شب خیا...

#دل نوشته.من فدای طعمِ شیرینِ لبِ قندت شومعاشق ِچشم ِقشنگ وط...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط