وقتی عضو هشتمی و هیچوقت باهم کنار نمیاید...
وقتی عضو هشتمی و هیچوقت باهم کنار نمیاید...
پارت اول
ویو هانا
بدش به منن _نمیدممم جین :بس کنید
جیهوپ:باز شما مثل سگ و گربه افتادید به جون هم !؟. +هیونگ خودت یک چی بگو برا چی لباسم رو نمیده من کار دارممم _خو چیکار داری با هم بریم +حرف مفت نزن بده ...
اوهه خوب بزارید خودم رو معرفی کنم بنده جانگ هانا هستم و ۲۵ سالمه و از همون اول دبیو با پسرا بودم در مورد تهیونگ نگم براتون که همیشه با هم لج هستیم و خیلی اذیت میکنه ولی خیلی هم خوشگله اوه من چی میگم خدایا ...
به خودم اومدم که دیدم ته قیچی دستش هست و لباسم رو پاره کرده (پسرم !😂)
ویو تهیونگ
منتظر بودم ببافته دنبالم ولی صاف ایستاده بود و تکون نمیخورد اون واقعا کیوته هعی. چی میگی ته دیوونه شدی؟!
همینجوری با پسرا داشتیم هانا رو نگاه میکردیم که یک دفعه زد زیر گریه و بلند بلند گریه میکرد من م،من نمیخواستم آنقدر ناراحتش کنم هانا نشست رو زمین و گریه کرد منم سریع رفتم پیشش نشستم _هعی ب،ببخشید عمدی نبود یعنی من فقط شوخی کردم اصلا،اصلا به دونه برات میخرم خوبه یه دونه قشنگ تر رو برات میخرم
کوک:هانا شی گریه نکن خودم هیونگ رو مجبور میکنم بخره برات _کوک...😒 +ب،با،باشه _افرین حالا بلند شو برو سر قرار که قیافتو نبینم +بیشعور _خودتی ... که هانا یه پس گردنی نثار ته کرد و فرار کرد _دختره...
ویو هانا سریع رفتم حاضر شدم میخواستم برم کافه چون برا آهنگ جدید میخواستم از چانیول کمک بگیرم(همون چانیول خودمون برا گروه اکسو) و پسرا اصلا نمیدونن من آهنگ میخوام بخونم حاضر شدم رفتم پایین که (عکس اسلاید بعدی) جین:به چه تیپی زدی نامی:چه به خودت رسیدی شوگا:هانا خیلی هات شدی +هعیی ...ته فقط داشت نگام میکرد که گفت _اصلا هم قشنگ نیست فقط میمون تر شدی همین +آدم به هم اتاقیش میره _...
رفتم بیرون رسیدم به کافه که یکهو...
نظر یادت نره رفیق!!
#BTS#ARMY#BANGTAN#bts#army#TAEHYUNH
پارت اول
ویو هانا
بدش به منن _نمیدممم جین :بس کنید
جیهوپ:باز شما مثل سگ و گربه افتادید به جون هم !؟. +هیونگ خودت یک چی بگو برا چی لباسم رو نمیده من کار دارممم _خو چیکار داری با هم بریم +حرف مفت نزن بده ...
اوهه خوب بزارید خودم رو معرفی کنم بنده جانگ هانا هستم و ۲۵ سالمه و از همون اول دبیو با پسرا بودم در مورد تهیونگ نگم براتون که همیشه با هم لج هستیم و خیلی اذیت میکنه ولی خیلی هم خوشگله اوه من چی میگم خدایا ...
به خودم اومدم که دیدم ته قیچی دستش هست و لباسم رو پاره کرده (پسرم !😂)
ویو تهیونگ
منتظر بودم ببافته دنبالم ولی صاف ایستاده بود و تکون نمیخورد اون واقعا کیوته هعی. چی میگی ته دیوونه شدی؟!
همینجوری با پسرا داشتیم هانا رو نگاه میکردیم که یک دفعه زد زیر گریه و بلند بلند گریه میکرد من م،من نمیخواستم آنقدر ناراحتش کنم هانا نشست رو زمین و گریه کرد منم سریع رفتم پیشش نشستم _هعی ب،ببخشید عمدی نبود یعنی من فقط شوخی کردم اصلا،اصلا به دونه برات میخرم خوبه یه دونه قشنگ تر رو برات میخرم
کوک:هانا شی گریه نکن خودم هیونگ رو مجبور میکنم بخره برات _کوک...😒 +ب،با،باشه _افرین حالا بلند شو برو سر قرار که قیافتو نبینم +بیشعور _خودتی ... که هانا یه پس گردنی نثار ته کرد و فرار کرد _دختره...
ویو هانا سریع رفتم حاضر شدم میخواستم برم کافه چون برا آهنگ جدید میخواستم از چانیول کمک بگیرم(همون چانیول خودمون برا گروه اکسو) و پسرا اصلا نمیدونن من آهنگ میخوام بخونم حاضر شدم رفتم پایین که (عکس اسلاید بعدی) جین:به چه تیپی زدی نامی:چه به خودت رسیدی شوگا:هانا خیلی هات شدی +هعیی ...ته فقط داشت نگام میکرد که گفت _اصلا هم قشنگ نیست فقط میمون تر شدی همین +آدم به هم اتاقیش میره _...
رفتم بیرون رسیدم به کافه که یکهو...
نظر یادت نره رفیق!!
#BTS#ARMY#BANGTAN#bts#army#TAEHYUNH
۲۴.۳k
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.