عشق پنهانی
《مقدمه》
داشتم خودم رو برای دیدن دخترا اماده میکردم یکی از خدمتکارا اومد
-قربان دخترا امادن
+باشه اومدم
-هه میبینی یه روزی میاد که همه یه جهان ممنون من میشم میگن اره این کسی هست که میتونه دنیا رو نجات بده
+قربان شما درست میگید ولی فعلا باید خوب رو کارتون تمرکز کنید تا بتونید به اون جایگاه برسید
-راست میگی باشه
#...یکی از دخترا
داشتم به خودم میلرزیدم خیلی ترسیده بودم که یهو یه مرد با کلی سرباز اومدن داخل منم بدون هیچ حرفی نگاشون میکردم که یهو اومد سمت من ......
اینم مقدمه فیک عشق پنهان💜
#پست_جدید
داشتم خودم رو برای دیدن دخترا اماده میکردم یکی از خدمتکارا اومد
-قربان دخترا امادن
+باشه اومدم
-هه میبینی یه روزی میاد که همه یه جهان ممنون من میشم میگن اره این کسی هست که میتونه دنیا رو نجات بده
+قربان شما درست میگید ولی فعلا باید خوب رو کارتون تمرکز کنید تا بتونید به اون جایگاه برسید
-راست میگی باشه
#...یکی از دخترا
داشتم به خودم میلرزیدم خیلی ترسیده بودم که یهو یه مرد با کلی سرباز اومدن داخل منم بدون هیچ حرفی نگاشون میکردم که یهو اومد سمت من ......
اینم مقدمه فیک عشق پنهان💜
#پست_جدید
۳۰.۵k
۰۸ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.