در سرم نیست دگر غیر تو رویای کسی

در سرم نیست دگر غیر تو رویای کسی
قبلا هرگز نشدم این همه شیدای کسی
آنچنان در همه جای دل من جا شده ای
که به غیر از تو نباشد دل من جای کسی
همه دنیای مرا برده نگاهت نکند
بشوی خیره بلرزد دل و دنیای کسی
من تماشاگر تصویر توام ماه منیر
این چنین هیچ نبودم به تماشای کسی
پای تو هستم و پا پس نکشم از دل تو
نگذارم به دلت باز شود پای کسی
تو تمنای من و جان من و یار منی
پس بمان تا که نمانم به تمنای کسی
من بهشتم همه در دیدن خندیدن توست
تا تو باشی نشوم خیره به لبهای کسی !
من سراپا همه یک جلوه ای از عشق توام
عشق را جزتو ندیدم به سراپای کسی
دیدگاه ها (۷)

‍ یادمه تو روز دیدار تو زمستون همون سالآسمون بارید و بارید ب...

‍ چه شودتوبیایی بشوی جلوه ی ماهم چه شودیاشودمست رخت چشم سیاه...

‍ به چنین طی شدن عمر هدر میگویندزنده ومردن من باخت دوسر میگو...

چگونه تو را عشق دیرین بناممکه دیری ست در حسرت یک پیامم سلام ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط