خاک برداشتن از زمین
خاک برداشتن از زمین
در این باره از امیرالمومنین (ع)نقل شده که ایشان فرمود:وقتی خداوند متعال اراده کرد ادم (ع)راخلق کندخطاب به جبرئیل فرمود:مقداری خاک از زمین بیاور تاخلقی جدید به وجود اورم تا افضل موجودات جهان و اشرف ان ها باشد.
جبرئیل به زمین امد تا خاک بردارد(طبق تذکر شیطان)زمین نالید و او را به خدا قسم داد که از ان خاک بر ندارد.
ایشان هم برگشت و داستان را گزارش داد .بار دیگر میکائیل و بعداز او اسرافیل را فرستاد باز زمین انان را قسم داد انان هم بدون بردن خاک و دست خالی برگشتند.
برای بار چهارم عزرائیل را فرستاد که حتما از خاک زمین بردارد.
او وقتی خواست خاک بردارد باز زمین ناله کرد و اورا به خدا قسم داد و هرچه ناله و فریاد نمود در دل او تاثیر نکرد.
عزرائیل در جواب قسم و ناله های زمین گفت :من از جانب خداوند مامورم تاکمی خاک ازتو بردارم او خاک را برداشت و برد که ادم را از ان ساختند.
(از این رو خداوند قبض روح ادم (ع)و اولادش را بدست عزرائیل داد.از این جهت ناله و گریه ان ها هنگام جان دادان ادم در دل او اثر نمی کند و او ماموریت خدا را به خوبی انجام می دهد.
وقتی ان خاک را با اب خالص و شور و تلخ و بی مزه مخلوط کردند و بعد از مدتی پیکر خاکی ادم را قالب زدند .شیطان قیافه ی او را تماشا کرد و با خود گفت:ان مخلوطی ضعیف است که از گل چسبنده درست شده است و توی او خالی است .چیزی که تو خالی باشد احتباج به غذا دارد و به این ترتیب می توان اورا گمراه و منحرف نمود.
و نیزگفت:اگر چه او بر من و همه ی موجودات فضلیت داشته باشد ولی من با او مخالفت خواهم نمود و اگر روزی قدرت پیداکنم او را هلاک می کنم.
ونیز چنین گفت:اگر این موجود از من بالاتر و شخصیت او مهم تر باشد از او فرمان نخواهم برد و مطیع فرمان او نخواهم شد و اگر از من پایین تر باشد او را کمک می کنم در مشکلات به فریادش می رسم و با او دوست و رفیق خواهم شد.
منبع: کتاب نصیحتهای شیطان
در این باره از امیرالمومنین (ع)نقل شده که ایشان فرمود:وقتی خداوند متعال اراده کرد ادم (ع)راخلق کندخطاب به جبرئیل فرمود:مقداری خاک از زمین بیاور تاخلقی جدید به وجود اورم تا افضل موجودات جهان و اشرف ان ها باشد.
جبرئیل به زمین امد تا خاک بردارد(طبق تذکر شیطان)زمین نالید و او را به خدا قسم داد که از ان خاک بر ندارد.
ایشان هم برگشت و داستان را گزارش داد .بار دیگر میکائیل و بعداز او اسرافیل را فرستاد باز زمین انان را قسم داد انان هم بدون بردن خاک و دست خالی برگشتند.
برای بار چهارم عزرائیل را فرستاد که حتما از خاک زمین بردارد.
او وقتی خواست خاک بردارد باز زمین ناله کرد و اورا به خدا قسم داد و هرچه ناله و فریاد نمود در دل او تاثیر نکرد.
عزرائیل در جواب قسم و ناله های زمین گفت :من از جانب خداوند مامورم تاکمی خاک ازتو بردارم او خاک را برداشت و برد که ادم را از ان ساختند.
(از این رو خداوند قبض روح ادم (ع)و اولادش را بدست عزرائیل داد.از این جهت ناله و گریه ان ها هنگام جان دادان ادم در دل او اثر نمی کند و او ماموریت خدا را به خوبی انجام می دهد.
وقتی ان خاک را با اب خالص و شور و تلخ و بی مزه مخلوط کردند و بعد از مدتی پیکر خاکی ادم را قالب زدند .شیطان قیافه ی او را تماشا کرد و با خود گفت:ان مخلوطی ضعیف است که از گل چسبنده درست شده است و توی او خالی است .چیزی که تو خالی باشد احتباج به غذا دارد و به این ترتیب می توان اورا گمراه و منحرف نمود.
و نیزگفت:اگر چه او بر من و همه ی موجودات فضلیت داشته باشد ولی من با او مخالفت خواهم نمود و اگر روزی قدرت پیداکنم او را هلاک می کنم.
ونیز چنین گفت:اگر این موجود از من بالاتر و شخصیت او مهم تر باشد از او فرمان نخواهم برد و مطیع فرمان او نخواهم شد و اگر از من پایین تر باشد او را کمک می کنم در مشکلات به فریادش می رسم و با او دوست و رفیق خواهم شد.
منبع: کتاب نصیحتهای شیطان
۳.۸k
۱۷ بهمن ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.