سناریو
وقتی میخوان اعتراف کنن.
لیسا :
با استرس به فرد جلوش نگاه میکرد خنده ضایعی کردو این پا اون پا کرد و تو دلش گفت 'حالا چیکار کنم؟'
یکم به فرد روبرو نگاه کرد یکم به اطراف نگاه کرد و بعد یکساعت تصمیم گرفت بگه "اوووو ببخشید کارم یادم شد"
جیسو :
با استرس خواست دهن باز کنه اما افکارش اجازه ندادن و شرو به چرت و پرت گفتن تو ذهنش شد.
اگه بگه نه چی؟
اگه بگه دوسم نداره؟
اگه بگه یکی دیگه هست؟
اگه.....
و کاری کرد طرف خودش دست بکار بشه و بپرسه : چیزی شده جیسویا؟
جیسو خنده ضایعی کرد
'ههه چی میخواد بشه؟نه بابا هیچی نشده'
جنی :
چهره کیوتی به خودش گرفت و شرو کرد به ل_اس زدن با طرف روبروش
+میدونی...یه عقاب همیشح تنهاس اما من بعد مدتی فکر کردن متوجه شدم یک عقاب نیستم پس سینگلیمم معنی نداره...
و از طرف مقابل دور شدو چشمکی بهش زو'بچم تو م_خ زنی عالیه'
رزی :
ایشون اعتقاد داره تا همیشه
'سینگل فور اور'
و نظرش اینه که یک عقابه و باید سینگل باشه'بعله بچم گنگش بالاس
لیسا :
با استرس به فرد جلوش نگاه میکرد خنده ضایعی کردو این پا اون پا کرد و تو دلش گفت 'حالا چیکار کنم؟'
یکم به فرد روبرو نگاه کرد یکم به اطراف نگاه کرد و بعد یکساعت تصمیم گرفت بگه "اوووو ببخشید کارم یادم شد"
جیسو :
با استرس خواست دهن باز کنه اما افکارش اجازه ندادن و شرو به چرت و پرت گفتن تو ذهنش شد.
اگه بگه نه چی؟
اگه بگه دوسم نداره؟
اگه بگه یکی دیگه هست؟
اگه.....
و کاری کرد طرف خودش دست بکار بشه و بپرسه : چیزی شده جیسویا؟
جیسو خنده ضایعی کرد
'ههه چی میخواد بشه؟نه بابا هیچی نشده'
جنی :
چهره کیوتی به خودش گرفت و شرو کرد به ل_اس زدن با طرف روبروش
+میدونی...یه عقاب همیشح تنهاس اما من بعد مدتی فکر کردن متوجه شدم یک عقاب نیستم پس سینگلیمم معنی نداره...
و از طرف مقابل دور شدو چشمکی بهش زو'بچم تو م_خ زنی عالیه'
رزی :
ایشون اعتقاد داره تا همیشه
'سینگل فور اور'
و نظرش اینه که یک عقابه و باید سینگل باشه'بعله بچم گنگش بالاس
۲۲.۹k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.