قامت ساقه ی نحیف رویاهایم
.
قامت ساقه ی نحیف رویاهایم
زخمیِ خزانِ تهی از عشقی ست
که رفت و نبودنش
سایه ی گسترده ی حسرتی شد از فصلی زرد بر خاطر آرزوهایم تا ابدیت بودنم
و ردّ زرد و نارنجی هایی که
حک شد بر قاب پنجره ی چشمانم
تا پلک هایم نم زده ی عشقی شود
که از سوزش سرمای نبودن آن گُر بگیرد
چشمه ی جوشان دیدگانم...
لبریزم از پاییز
و سرگردان زیر دانه های معلق باران
که همنوا با صدای خش خش برگها
سمفونی دوری و دلتنگی می نوازد ....
بیا و قدم بزن خلوت سکوتم را که
پرم از حجم غریبگی بارش باران
در کوچه پس کوچه های تنهایی ام
تنهایی ایی که
ادامه ی غروبهای باران خورده ی انزوای من است
و نقش یک جاده ی طولانی انتظار
پشت پلکهای منتظرم.....
قامت ساقه ی نحیف رویاهایم
زخمیِ خزانِ تهی از عشقی ست
که رفت و نبودنش
سایه ی گسترده ی حسرتی شد از فصلی زرد بر خاطر آرزوهایم تا ابدیت بودنم
و ردّ زرد و نارنجی هایی که
حک شد بر قاب پنجره ی چشمانم
تا پلک هایم نم زده ی عشقی شود
که از سوزش سرمای نبودن آن گُر بگیرد
چشمه ی جوشان دیدگانم...
لبریزم از پاییز
و سرگردان زیر دانه های معلق باران
که همنوا با صدای خش خش برگها
سمفونی دوری و دلتنگی می نوازد ....
بیا و قدم بزن خلوت سکوتم را که
پرم از حجم غریبگی بارش باران
در کوچه پس کوچه های تنهایی ام
تنهایی ایی که
ادامه ی غروبهای باران خورده ی انزوای من است
و نقش یک جاده ی طولانی انتظار
پشت پلکهای منتظرم.....
- ۱۸.۱k
- ۰۷ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط