ﺷﻨﺒﻪ ﺷﺪﻩ
ﻭ ﻣﻦ
ﻗﻠﺒﻢ ﺍﻧﮕﺎﺭ
ﺑﺮ ﺭﻭﯼ
ﮔﺴﻠﻬﺎﯼ ﺯﻟﺰﻟﻪ
ﺁﻣﺎﺩﻩ ﯼ ﻟﺮﺯﯾﺪﻥ ﺍﺳﺖ
ﺯﻟﺰﻟﻪ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺪ ﻧﯿﺴﺖ ....
ﻭﯾﺮﺍﻥ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﻧﯿﺴﺖ ....
ﺷﻨﺒﻪ ﻫﺎ
ﮐﻪ
ﻫﺰﺍﺭ ﺭﯾﺸﺘﺮ
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺷﺮﻭﻉ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﻡ
ﻣﯿﮑﺸﺎﻧﺪ
ﺧﺮﺍﺑﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ
ﻭ ﻣﻦ
ﮐﺎﺧﻬﺎﯼ ﺗﻠﺨﮑﺎﻣﯿﻢ ﺭﺍ
ﺑﺪﺳﺖ
ﺍﯾﻦ ﺭﻗﺺ ﺗﻨﺪ ﻭ ﻣﻮﺍﺝ ﻣﯿﺴﭙﺎﺭﻡ
ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺒﻮﺩﻥ ......
ﻧﯿﺴﺘﯽ
ﻭ ﻣﻦ
ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺧﺎﮎ ﻣﺮﺩﻩ
ﺗﻤﺎﻡ
ﻧﻔﺴﻬﺎﯼ ﺷﻌﺮﻡ ﺭﺍ
ﺣﺒﺲ
ﺑﺮﮔﺸﺘﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻡ
ﺗﺎ ﺑﯿﺎﯾﯽ
ﻭ ﻭﯾﺮﺍﻧﻢ ﮐﻨﯽ .......
دیدگاه ها (۶)

شانه می خواهمبرای گریه هایی بی وقفهاین روزها که از آشوب لبری...

این روزهادر اسارت دستان سکوت به سر می برم و تازیانه های غم ب...

اینم چایی رو اتیش ☺

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط