فریدون مشیری
فریدون مشیری
** #پوزش **
گفته بودم پیش از اینها:
دوستی ماند به گل
دوستان را هر سخن، هر کار، بذر افشاندن است
در ضمیر یکدگر
باغ گل رویاندن است.
*
گفته بودم: آب و خورشید و نسیمش مهر هست
باغبانش، رنج، تا گل بردمد
گفته بودم گر به بار آید درست
زندگی را چون بهشت
تازه، عطرافشان و گلباران کند
گفته بودم، لیک، با من کس نگفت
خاک را از یاد بردی! خاک را
لاجرم یک عمر سوزاندی دریغ
بذرهای آرزویی پاک را
آب و خورشید و نسیم و مهر را
زانچه میبایست افزون داشتم
شوربختی بین که با آن شوق و رنج
«در زمین شوره، سنبل» کاشتم!
- گل؟
چه جای گل، گیاهی برنخاست
در پی صد بار بذرافشانیام
باغ من، اینک بیابان است و بس
وندر آن من مانده با حیرانیام!
*
پوزشم را میپذیری، بیگمان
عشق با این اشکها، بیگانه نیست
دوستی بذریست، اما هر دلی
در خور پروردن این دانه نیست.
- #فریدون_مشیری
از دفتر: " #از_دریچه_ماه "
** #پوزش **
گفته بودم پیش از اینها:
دوستی ماند به گل
دوستان را هر سخن، هر کار، بذر افشاندن است
در ضمیر یکدگر
باغ گل رویاندن است.
*
گفته بودم: آب و خورشید و نسیمش مهر هست
باغبانش، رنج، تا گل بردمد
گفته بودم گر به بار آید درست
زندگی را چون بهشت
تازه، عطرافشان و گلباران کند
گفته بودم، لیک، با من کس نگفت
خاک را از یاد بردی! خاک را
لاجرم یک عمر سوزاندی دریغ
بذرهای آرزویی پاک را
آب و خورشید و نسیم و مهر را
زانچه میبایست افزون داشتم
شوربختی بین که با آن شوق و رنج
«در زمین شوره، سنبل» کاشتم!
- گل؟
چه جای گل، گیاهی برنخاست
در پی صد بار بذرافشانیام
باغ من، اینک بیابان است و بس
وندر آن من مانده با حیرانیام!
*
پوزشم را میپذیری، بیگمان
عشق با این اشکها، بیگانه نیست
دوستی بذریست، اما هر دلی
در خور پروردن این دانه نیست.
- #فریدون_مشیری
از دفتر: " #از_دریچه_ماه "
۴۵۲
۲۱ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.