پارت ۶ عشق دوباره

تلفن و قط کردم و رفتم آماده بشم .
یه لباس کیوت پوشیدم و رفتم پایین
داشتم دنبال کوک میگشتم بوق زد بدو بدو رفتم سمت ماشینش.
سوار شدم.
لباس کوک درست متضاد من بود یه لباس مشکی پوشیده بود.
+سلام
-سلام
+یه لحظه چشماتو ببند .
-اوک
+حالا باز کن
(یه باکس هدیه و یه دسته گل )
-جونگ کوکاااااااااا
+قشنگن؟
-خیلی کیوتننننننننن
+باکس و باز کن.
-اوک.
-عررررررررر
(بالم لب ، قاب گوشی ، یه کیف کیوت ، یه پیرهن و دامن کیوت تر )
-چه قشگنههههههههه
+خوشت اومد ؟
-خیلییییییییییییی
کوک ماشین رو روشن کرد و حرکت کرد.
جلوی یه کافه نگه داشت.
از ماشین پیاده شدیم.
کوک اومد دستم و گرفت و یه بوسه کوچیک رو لپم گذاشت .
باهم رفتیم تو .
نشستیم رو یکی از صندلی ها گارسون اومد
€چی میل دارین ؟
-نسکافه
+منم همون نسکافه
€ پس شد دو تا نسکافه ؟
+بله
نسکافه خوردیم و یکم حرف زدیم
جونگ کوک با ماشینش منو رسوند خونه
-کوکی؟
+جونم بیب
- میای خونه من؟
+نه دیگه تو هم برو خسته ای فردا همدیگه رو میبینم
-کوکیییییییی
+اوک بابا
با هم رفتیم بالا ......‌‌‌...





ببخشید کوتاه بود
حمایت ؟
دیدگاه ها (۲)

استوری ته ته و نامی باهات موافقم نامی🥲

عشق دوباره پارت ۷

امممممم........چجوری آرمی شدین ؟

پروف عوض شد. گمم نکنید.

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۳۸

رمان عشق و نفرت پارت ۱۲خلاصه رفتیم خونه ی مامان جونگ کوک سان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط