هی ببین چهجوری شنها به کفشهات چسبیدن اگه امروز بشوری
هی! ببین چهجوری شنها به کفشهات چسبیدن، اگه امروز بشوریشون تا فردا هنوز نم نمکیان!
تهیونگ: (با حالت مظلوم اما شیطون)
خب تو گفتی بیا نزدیک آب، منم اطاعت کردم. تقصیر توئه 😌
جونگکوک: (از دور، با بطری آب دستش)
بچهها ببین من چی پیدا کردم— آبِ خنک برای مسابقه پرتاب! هرکی باخت باید موزیک بخونه وسط ساحل! 🎤
تهیونگ:
آآآ عالی شد! ولی شرطش اینه که آهنگ جدی نباشه، یه چیز مسخره بخونیم که ماهیها هم بخندن 😆
ا/ت:
باشه؛ من داورم. هرکی بیشتر خندم بندازه، برنده!
سهتایی بطریها رو پرت میکنید، یکی توی آب فرو میره، یکی به سنگ میخوره، سومی برمیگرده و جلو پای ا/ت میافته.
جونگکوک: (میخنده)
خب تهیونگ باخت! آماده شو برای اجرای ویژه 😏
تهیونگ: (سرفهی مصنوعی میکنه و شروع میکنه به ادا درآوردن)
🎶 “اگه ماهیها میتونستن عاشق شن شنها بشن…” 🎶
ا/ت & جونگکوک: از خنده میافتن روی شنها 😄
جونگکوک: (با نفسنفس و لبخند)
تو یه نابغهای تهیونگ، ماهیها رو عاشق کردی 😆
ا/ت:
فقط یه نابغهی آبی مثل تو میتونست اینو بلغور کنه! 😂
بعد از خندهها، سکوت کوتاهی میاد. موجها آروم میزنن به پاهاشون. تهیونگ یه صدف پیدا میکنه و میذاره کف دستت.
تهیونگ:
این برای داور حرفهایه. صدفِ خندهها 😌✨
جونگکوک:
و قول میدم هر وقت ناراحت شدی، به صدای دریا فکر کنی؛ یادمون بیا و لبخند بزن.
ا/ت: (با لبخند و چشمهای بدرخشان از غروب)
قول میدم. تا وقتی دریا هست، خندههامونم هست 🌅💙
نور خورشید کم کم میره زیر افق، و سهتایی، شنها رو با افتخار قل میدید کنار هم — یه روز شاد، پر از خنده، ساده و واقعی.
تهیونگ: (با حالت مظلوم اما شیطون)
خب تو گفتی بیا نزدیک آب، منم اطاعت کردم. تقصیر توئه 😌
جونگکوک: (از دور، با بطری آب دستش)
بچهها ببین من چی پیدا کردم— آبِ خنک برای مسابقه پرتاب! هرکی باخت باید موزیک بخونه وسط ساحل! 🎤
تهیونگ:
آآآ عالی شد! ولی شرطش اینه که آهنگ جدی نباشه، یه چیز مسخره بخونیم که ماهیها هم بخندن 😆
ا/ت:
باشه؛ من داورم. هرکی بیشتر خندم بندازه، برنده!
سهتایی بطریها رو پرت میکنید، یکی توی آب فرو میره، یکی به سنگ میخوره، سومی برمیگرده و جلو پای ا/ت میافته.
جونگکوک: (میخنده)
خب تهیونگ باخت! آماده شو برای اجرای ویژه 😏
تهیونگ: (سرفهی مصنوعی میکنه و شروع میکنه به ادا درآوردن)
🎶 “اگه ماهیها میتونستن عاشق شن شنها بشن…” 🎶
ا/ت & جونگکوک: از خنده میافتن روی شنها 😄
جونگکوک: (با نفسنفس و لبخند)
تو یه نابغهای تهیونگ، ماهیها رو عاشق کردی 😆
ا/ت:
فقط یه نابغهی آبی مثل تو میتونست اینو بلغور کنه! 😂
بعد از خندهها، سکوت کوتاهی میاد. موجها آروم میزنن به پاهاشون. تهیونگ یه صدف پیدا میکنه و میذاره کف دستت.
تهیونگ:
این برای داور حرفهایه. صدفِ خندهها 😌✨
جونگکوک:
و قول میدم هر وقت ناراحت شدی، به صدای دریا فکر کنی؛ یادمون بیا و لبخند بزن.
ا/ت: (با لبخند و چشمهای بدرخشان از غروب)
قول میدم. تا وقتی دریا هست، خندههامونم هست 🌅💙
نور خورشید کم کم میره زیر افق، و سهتایی، شنها رو با افتخار قل میدید کنار هم — یه روز شاد، پر از خنده، ساده و واقعی.
- ۱۳۱
- ۲۱ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط