وقتی رقاص خیابانی بودی پارت ۱۰ پارت آخر
وقتی رقاص خیابانی بودی پارت ۱۰ پارت آخر
ویو ته
اصلا کنترلم دست خودم نبود خیلی عصبانی بودم آخه چرا باید کوک همچون حرفی رو میزد
ویو کوک. ته خیلی از حرفم عصبانی شد یعنی الان هرکاری کنه ... سیاهی کامل
ویو ادمین
ته خیلی از دست کوک عصبانی بود یکهو چاقو رو در آورد و فرو کرد تو شکم کوک
ویو ته وقتی به خودم اومدم دیدم کوک غرق در خون هست دست های منم خونی نه نه امکان نداره امکان ندارد من رفیق بچه گیمو کشتم وایی
که یهو مین سو اومد داخل
+ تو چه غلطی کردی ته
_من من عمدی نبود مین سو ، مین سو توروخدا نجاتش بده توروخدا
+ باشع باشه گریه نکن
مین سو کوک رو برد بیمارستان دکترا بعد معاینه گفتن ضربه بدی به شکمش خورده
ویو مین سو
بعد اون اتفاق تهیونک خیلی افسرده شد
_ مین سو اگر از دستش بدم چی من من خیلی پشیمونم
+ بیا اینجا قربونت برم هیچی نمیشه
گایز اینجا جیهوپ و جیمی رفته بودن معامله یه شرکت تو یه کشور دیگه انجام بدن
ویو ته
الان یکسال از اون ماجرا میگذره کوک هنوز توی کما هست یعنی میشه دیگه برنگرده امکان نداره
چند ساعت بعد
دکتر آقای کیم آقای کیم بیمارتون بهوش اومد
_ + چی بهوش اومد
ویو راوی
خوب خلاصه ته و مین سو رفتن پیش کوک. ته از کوک کلی عذرخواهی کوک هم بخشیدش
الان روزی بود که ته میخواست از مین سو خواستگاری کنه همه برنامه هارو با کوک و جیهوپ و جیمی کشیده بودن
مین سو با لیسا و جنی رفته بود بیرون و اومد و سووپرایزززز ته از مین سو خواستگاری کرد و مین سو هم قبول کرد
_ خانم جانگ مین سو مایلید با من ازدواج کنید
+ بلههه
_ پس شدی کیم مین سو هوراااا
+ و بچه ها 😂
و اونا با خوبی و خوشی باهم زندگی کردن
پایان
نظر بدید کیوتا
#bts
#BTS
#ARMY
#BANGTAN
#KIM_TEAHYUNG
#J_HOPE
#JUNGKOOK
ویو ته
اصلا کنترلم دست خودم نبود خیلی عصبانی بودم آخه چرا باید کوک همچون حرفی رو میزد
ویو کوک. ته خیلی از حرفم عصبانی شد یعنی الان هرکاری کنه ... سیاهی کامل
ویو ادمین
ته خیلی از دست کوک عصبانی بود یکهو چاقو رو در آورد و فرو کرد تو شکم کوک
ویو ته وقتی به خودم اومدم دیدم کوک غرق در خون هست دست های منم خونی نه نه امکان نداره امکان ندارد من رفیق بچه گیمو کشتم وایی
که یهو مین سو اومد داخل
+ تو چه غلطی کردی ته
_من من عمدی نبود مین سو ، مین سو توروخدا نجاتش بده توروخدا
+ باشع باشه گریه نکن
مین سو کوک رو برد بیمارستان دکترا بعد معاینه گفتن ضربه بدی به شکمش خورده
ویو مین سو
بعد اون اتفاق تهیونک خیلی افسرده شد
_ مین سو اگر از دستش بدم چی من من خیلی پشیمونم
+ بیا اینجا قربونت برم هیچی نمیشه
گایز اینجا جیهوپ و جیمی رفته بودن معامله یه شرکت تو یه کشور دیگه انجام بدن
ویو ته
الان یکسال از اون ماجرا میگذره کوک هنوز توی کما هست یعنی میشه دیگه برنگرده امکان نداره
چند ساعت بعد
دکتر آقای کیم آقای کیم بیمارتون بهوش اومد
_ + چی بهوش اومد
ویو راوی
خوب خلاصه ته و مین سو رفتن پیش کوک. ته از کوک کلی عذرخواهی کوک هم بخشیدش
الان روزی بود که ته میخواست از مین سو خواستگاری کنه همه برنامه هارو با کوک و جیهوپ و جیمی کشیده بودن
مین سو با لیسا و جنی رفته بود بیرون و اومد و سووپرایزززز ته از مین سو خواستگاری کرد و مین سو هم قبول کرد
_ خانم جانگ مین سو مایلید با من ازدواج کنید
+ بلههه
_ پس شدی کیم مین سو هوراااا
+ و بچه ها 😂
و اونا با خوبی و خوشی باهم زندگی کردن
پایان
نظر بدید کیوتا
#bts
#BTS
#ARMY
#BANGTAN
#KIM_TEAHYUNG
#J_HOPE
#JUNGKOOK
۹۹.۷k
۰۱ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.