بعد عمری در کجا باید که پیدایت کنم

بعد عمری در کجا باید که پیدایت کنم؟!
از کدامین پنجره باید تمنایت کنم؟

من نمی گویم زمین را زیر و رو کردم، ولی
"سالها" گشتم به دنبالت که پیدایت کنم...

بارها رفتم کنار آینه... شاید که تو
ذره ای جامانده باشی و تماشایت کنم!

تا به کی باید برای پنجره، گلدان پیر...
یا برای آینه، امروز و فردایت کنم؟!

من برای این دل دیوانه ی چشم انتظار
با کدامین قسمت و تقدیر معنایت کنم؟

من چگونه این در ودیوار و حجم خانه را
بی نصیب از گرمی عطر نفس هایت کنم؟!

باید از دیوارهای روبرویم رد شوم
بی تو می پوسد دلم... باید که پیدایت کنم...
دیدگاه ها (۵)

#فصلها_پشت_سر_هم_میایند_میروند_و_تمام_میشوند_اما_تمام_شدنی_ن...

#کافی_ستبهارت را نمی خواهم همین پاییز تو کافی ستبرای زندگی ک...

من گم شده ام هرچه بگردی خبری نیستجز این دو سه تا شعر که گفتم...

#تا_که_انگور_شود_می_دو_سه_سالی_بکشد_تو_به_یک_لحظه_شدی_نابتری...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط