دچار نوعی بهتزدگی و بیحسی شدهام

دچارِ نوعی بهت‌زدگی و بی‌حسی شده‌ام.
احساس خستگی نمی‌کنم،
خوابم نمی‌آید،
غصه‌دار نیستم، شاد هم نیستم؛
قدرت این را ندارم که تو را با خیال خودم به اینجا بیاورم.
هر چند که تصادفا سمت راستم یک صندلی خالی وجود دارد،
گویی برای تو گذاشته شده است؛
در چنگال چیزی هستم
و نمی‌توانم خودم را از دستش رها کنم:)
دیدگاه ها (۲)

زن‌ها؛ مانند منشور هستند.کافیست کمی به آنها نوربدهید،تمام زن...

شاد باش!این آدمها رو دیوونه میکن!

روی نیمکت ذخیره ی...قلب کسی نشینید!یا کاپیتان قلب طرف باشید،...

من و تو هر دو گوشه ای تاریک از جهان را به هم نشان دادیم؛ تو ...

دختر سایهPart=16منو یاد چیز های خوبی نمی نداخت ولی بغلم کرد ...

پرسیدم: «چند تا منو دوست نداری؟»روی یک تکه از نیمرو، نمک پاش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط