اسم فیک(ایده ای ندارم کمکم کنیدد)
اسم فیک(ایده ای ندارم کمکم کنیدد)
موضوع فیک: ا.ت و جیمین چند ساله ازدواج کردن و ا.ت قراره که امتحان های ترم اخر دانشگاهش رو بده و جیمین هم روی این موضوع خیلی حساسه و همش به ا.ت سختگیری میکنه که همه نمراتش خوب بشه اگه هم خوب نشه جیمین ا.ت رو تنبیح میکنه
پارت۱
ویو ا.ت: با خوردن نور خورشید توی چشمام از خواب نازم بیدار شدم جیمین رو دیدم کنار خودم خوابیده بود مثل فرشته ها میمونه این بشررر که یهو چشاشو باز کرد
جیمین: صبح بخیر
ا.ت: صبح بخیرررر جیمین شی
جیمین: ساعت چنده؟
ا.ت: ۸
جیمین:هشتتتتتتت
ا.ت: ارهههههههههه
جیمین: پاشو دیرت میشهه
ا.ت: اههه باشه بابا داد نزن کرمون کردی
ا.ت: بزار صبحانه بوخورم بعد
جیمین: نهه دیرت شده نمیشه از امتحان جا میمونی
ا.ت: امتحان مهم تره یا گرسنگی منن
جیمین: امتحان
ا.ت: خیلی بدی(گریه الکی)
جیمین: برو حاضر شو برسونمت
ا.ت: باشه(ناراحت)
ا.ت ویو: رفتم اماده شدم و کارامو کردم
ا.ت: من امادم بریممم
جیمین: بریم
ا.ت: سوار ماشین شدیم و به سمت دانشگاه حرکت کردیم و بالاخره رسیدیم
جیمین: خب رسیدیم بدو برو
ا.ت: یه بوسه روی لبای جیمین زدم
جیمین ویو: داشتم با ا.ت خداخافظی میکردم که یه بوسه رو لبام گذاشت منم بغلش کردم
ا.ت: بایی
جیمین: بایی
موضوع فیک: ا.ت و جیمین چند ساله ازدواج کردن و ا.ت قراره که امتحان های ترم اخر دانشگاهش رو بده و جیمین هم روی این موضوع خیلی حساسه و همش به ا.ت سختگیری میکنه که همه نمراتش خوب بشه اگه هم خوب نشه جیمین ا.ت رو تنبیح میکنه
پارت۱
ویو ا.ت: با خوردن نور خورشید توی چشمام از خواب نازم بیدار شدم جیمین رو دیدم کنار خودم خوابیده بود مثل فرشته ها میمونه این بشررر که یهو چشاشو باز کرد
جیمین: صبح بخیر
ا.ت: صبح بخیرررر جیمین شی
جیمین: ساعت چنده؟
ا.ت: ۸
جیمین:هشتتتتتتت
ا.ت: ارهههههههههه
جیمین: پاشو دیرت میشهه
ا.ت: اههه باشه بابا داد نزن کرمون کردی
ا.ت: بزار صبحانه بوخورم بعد
جیمین: نهه دیرت شده نمیشه از امتحان جا میمونی
ا.ت: امتحان مهم تره یا گرسنگی منن
جیمین: امتحان
ا.ت: خیلی بدی(گریه الکی)
جیمین: برو حاضر شو برسونمت
ا.ت: باشه(ناراحت)
ا.ت ویو: رفتم اماده شدم و کارامو کردم
ا.ت: من امادم بریممم
جیمین: بریم
ا.ت: سوار ماشین شدیم و به سمت دانشگاه حرکت کردیم و بالاخره رسیدیم
جیمین: خب رسیدیم بدو برو
ا.ت: یه بوسه روی لبای جیمین زدم
جیمین ویو: داشتم با ا.ت خداخافظی میکردم که یه بوسه رو لبام گذاشت منم بغلش کردم
ا.ت: بایی
جیمین: بایی
۵.۵k
۱۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.