پارت ۳

پارت ۳
ا.ت ویو: با گریه رفتم توی اتاق
اگه امتحان فردامو ۲۰ نشم قطعا زنده نمیمونم اما من چجوری درس بخونم من فقط با جیمین میتونم درس رو بهتر یاد بگیرم تنهایی از پسش بر نمسام اون خیلی خوب درس میده
تصمیم گرفتم گریه رو بزارم کنار و برم پیش جیمین
ا.ت: جیمین شی (با هق هق)
جیمین: بله مگه نگفتم نیا از اتاقت بیرون (سرد و داد)
ا.ت: جیمینا من نمیتونم تنهایی درس بخونم از عهدش بر نمیام( گریه)
جیمین: (اوکی اومدم)
ا.ت: مرسیی
خب دفدرتو باز کن بهت چند تا مسئله بدم حل کنی
ا.ت: بیا
جیمین: بیا نوشتم زود باش حل کن ۵ دقیقه وقت داری
ا.ت: ۵ دقیقههههههه کمهههه
جیمین: دلت تنبیح میخواد؟؟
ا.ت: نه نههه باشه مینویسم
بعد از ۵ دقیقه
ا.ت: بیا تموم شد
جیمین: این اشتباه حل کردیییی اوفف ببین اینجا ۲ تا کسر داده گفته جمعشون رو بنویس تو اومدی ضرب کردی(میدونم تو دانشگاه جمع کسر نیست ولی یه چرت و پرتی نوشتم🤣)
ا.ت: ببخشید هواسم نبود
جیمین: هوففف
۵۰ تا دیگه میدم حل کنن
ا.ت: ۵۰ تاااااااااا (گریه)
جیمین: ساکت شو بنویس
ا.ت: جیمین این فقط یه امتحانه ارزششو داره باهام سرد و خشن رفتار کنی؟؟
جیمین: اره بنویس

بعد ازحل کردن ۳۲۱ مسئله
ا.ت: جیمین دستممم تاول زددد نگا کنن چقد سنگ دل و بی رحمی تووو
جیمین: همینی که هست حالا ببینیم امتحان فردا رو چیکار میکنی
ا.ت ویو: رفتیم بخوابیم که خیلی خسته بودم خوابم برد
ویو صبح: صبح از خواب بلتد شدم رفتم دست و صورتم رو شستم و صبحانه خوردم و با جیمین رفتم دانشگاه اونم رفت شرکت و منم رفتم که امتحان بدم
دیشب خیلی جیمین باهام کار کرد
امتحان رو دادن و منم همشو جواب دادم ایول صد در صد ۲۰ میشم اون موقه جیمین خوشحال میشه