صبح می خندد و من گریه کنان از غم دوست
صبح میخندد و من گریه کنان از غم دوست
ای دم صبح چه داری خبر از مقدم دوست
بر خودم گریه همیآید و بر خنده تو
تا تبسم چه کنی بیخبر از مبسم دوست
ای نسیم سحر از من به دلارام بگوی
که کسی جز تو ندانم که بود محرم دوست
گو کم یار برای دل اغیار مگیر
دشمن این نیک پسندد که تو گیری کم دوست
تو که با جانب خصمت به ارادت نظرست
به که ضایع نگذاری طرف معظم دوست
من نه آنم که عدو گفت تو خود دانی نیک
که ندارد دل دشمن خبر از عالم دوست
نی نی ای باد مرو حال من خسته مگوی
تا غباری ننشیند به دل خرم دوست
روزها و ماهها میگذرند و من همچنان به تنها خاطرهای که فکر میکنم به نبودن تو است که در این روزها چه قدر سخت و تلخ میگذرد، انگار عاشق و معشوقی که با هم سالها دل دادهاند... نوشتن به همان میزان که آسان است وقتی برای این لحظه و ساعت به همان اندازه سخت و طاقت فرساست و میدانم که این نوشتهها شاید روزی در گوشه قلبی جا باز کند...
#هوایت_تا_شهادت
ای دم صبح چه داری خبر از مقدم دوست
بر خودم گریه همیآید و بر خنده تو
تا تبسم چه کنی بیخبر از مبسم دوست
ای نسیم سحر از من به دلارام بگوی
که کسی جز تو ندانم که بود محرم دوست
گو کم یار برای دل اغیار مگیر
دشمن این نیک پسندد که تو گیری کم دوست
تو که با جانب خصمت به ارادت نظرست
به که ضایع نگذاری طرف معظم دوست
من نه آنم که عدو گفت تو خود دانی نیک
که ندارد دل دشمن خبر از عالم دوست
نی نی ای باد مرو حال من خسته مگوی
تا غباری ننشیند به دل خرم دوست
روزها و ماهها میگذرند و من همچنان به تنها خاطرهای که فکر میکنم به نبودن تو است که در این روزها چه قدر سخت و تلخ میگذرد، انگار عاشق و معشوقی که با هم سالها دل دادهاند... نوشتن به همان میزان که آسان است وقتی برای این لحظه و ساعت به همان اندازه سخت و طاقت فرساست و میدانم که این نوشتهها شاید روزی در گوشه قلبی جا باز کند...
#هوایت_تا_شهادت
۲.۷k
۲۶ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.