پارت چهارم
پارت چهارم
رفتی تو اتاق کوک ازمایش هاش تموم شده بود
ا/ت:فردا مرخص میشی
کوک:فردا؟
ا/ت:اوهوم الان خوبی چیزی نمیخای(با نگرانی)
کوک متوجه شد که نگرانی
کوک:نه من خوبم نگاران نباش موچی کوچولو
با این حرفش نگرانیت کم شد
ا/ت:خب کوک من کار دارم میرم بیرون
کوک:باشه
رفتی بیرون که برای کوک میوه و شیر موزو چندتا چیز دیگه بخری
وقتی کار تموم شد رفتی بیمارستان کوک خواب بود تو هم خیلی خسته بودی و دراز کشیدی
نیم ساعت بد بیدار شدی کوک بیدار بود
ا/ت:عه بیداری چرا بیدارم نکردی ببخشید
کوک:نه اشکال نداره این چند روز خیلی کار کردی
برای پارت بعد لایک کن💜
رفتی تو اتاق کوک ازمایش هاش تموم شده بود
ا/ت:فردا مرخص میشی
کوک:فردا؟
ا/ت:اوهوم الان خوبی چیزی نمیخای(با نگرانی)
کوک متوجه شد که نگرانی
کوک:نه من خوبم نگاران نباش موچی کوچولو
با این حرفش نگرانیت کم شد
ا/ت:خب کوک من کار دارم میرم بیرون
کوک:باشه
رفتی بیرون که برای کوک میوه و شیر موزو چندتا چیز دیگه بخری
وقتی کار تموم شد رفتی بیمارستان کوک خواب بود تو هم خیلی خسته بودی و دراز کشیدی
نیم ساعت بد بیدار شدی کوک بیدار بود
ا/ت:عه بیداری چرا بیدارم نکردی ببخشید
کوک:نه اشکال نداره این چند روز خیلی کار کردی
برای پارت بعد لایک کن💜
۲.۵k
۲۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.