و رفت تا لب هیچ

و رفت تا لب هیچ
و پشت حوصلهٔ نور ها
دراز کشید ؛
و هیچ فکر نکرد که ما
میان پریشانی تلفظ در ها
برای خوردن یک سیب
چقدر تنها ماندیم ...

#سهراب_سپهری
دیدگاه ها (۹)

یادت بخیر ای که نبودی به یاد مندستت کجاست تا برسانی به داد م...

اگرکسیباتمامِ بي مهريهايتتورابیشتراز خودش دوست داشتاو احمق ن...

مبتلایم کردی و درمان نمیخواهمکه عشق...بی گمان شیرین ترین بیم...

از دلمتا لب ایوان شما راهی نیستنیمه جانی ست در این فاصله،قرب...

بچه ها یه داستان نوشتم اینم پوستر فصل ۱برو پایین بخونش بعد ن...

حسش میکرد ،با تمام وجود حسش میکرد ، هیچوقت چیزی راجبش نگفت ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط