سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت

سرها در گریبان است

کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را

نگه جز پیش پا را دید، نتواند

که ره تاریک و لغزان است

وگر دست محبت سوی کس یازی

به اکراه آورد دست از بغل بیرون

که سرما سخت سوزان است

نفس، کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک

چو دیوار ایستد در پیش چشمانت

نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم

ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟
دیدگاه ها (۱)

دلم میخواستمی شد مثل اعضا بدناحساس را هم اهدا کرد !اصلاً هر ...

شخصیت شناسی

تلخ منم ..همچون چای سرد که ساعات طولانی نگاهش کرده باشی ..و ...

مَن بازمانده یک داستاِن ُپر َدردمهَمان یکی که هَمیشه بود کنا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط