این باد سرکش نزدیک بهار را چقدر زیاد دوست دارم

این باد سرکش نزدیک بهار را چقدر زیاد دوست دارم!
انگار آمده هرچی غصه و اندوه سر راهش هست بشوید و بر دارد ببرد، انقدر که عمیق و قشنگ هوهو می کند و صاف می نشیند وسط جان آدم. دلم می خواهد بزنم بیرون تا بادبهار، محکم بغلم کند و تکانم بدهد و بیدار شوم، چشم که باز کردم وسط یک مزرعه ی آفتاب گردان باشم، که آفتاب بکوبد توی صورتم و از کنار دستم صدای بُلوپ بلوپِ آب های خروشان چشمه به گوش برسد، باد، چمن های بلند اطراف و سنبل های وحشی و شکوفه های سیب را برقصاند و آن طرف تر بچه های کوچکی عمیقا شیطنت کنند. دلم می خواهد سوار بادهای بهار شوم و با آن ها بروم تا سرزمین های دور. دلم می خواهد پنجره را باز کنم و باد را دعوت کنم به خانه ام، با او چای بنوشم و از او بپرسم؛ بعد از این بهار، همه چیز درست می شود یعنی؟

قرار است باز هم بهار شود و ما در خانه بمانیم. قرار است درخت ها، شکوفه های کوچکشان را بدون حضور و دخالت ما بزرگ کنند و به بار بنشانند، که باد بوزد، باران ببارد و ما فقط از دور نگاه کنیم. از پشت پنجره های غمگینی که بغض های چندین ساله ی ما را میان حفاظ های آهنینشان نگه داشتند . قرار است زمین، بدون حضور و قدم های ما سبزتر باشد.

پنجره را باز می کنم و باد سرخوش بهار می کوبد توی صورتم و عطر مطبوع روزهای آخر اسفند، محاصره ام می کند. چاره ای ندارم به جز اینکه نفس عمیقی از سرِ لذت بکشم و لبخند بزنم. که به یاد روزهای ناب کودکی می اندازد آدم را این حال و هوای خوب...
نفس عمیقی می کشم و به خودم قول می دهم این بهار را هم در خانه بمانم و برای گل های شمعدانیِ اتاقم از روزها و اتفاقات خوب تری، آواز بخوانم.
به خودم قول می دهم بهار را به خانه ام ببرم اگرچه سخت است و غمگین، که دلم گرفته از دیوارها، ولی ترجیح می دهم زیر سقف کوچک و بی آسمانم به آفتاب و به بهار فکر کنم تا اینکه بیرون از این خانه مبتلا به پاییز شوم و خزان را با خودم به آغوش عزیزانم بکشانم.
لطفا در خانه بمانیم. بهارِ ما هنوز نرسیده! برای ما که هم قافله ی پاییزیم، بهار همیشه دیرتر می رسد.

نرگس صرافیان طوفان
دیدگاه ها (۸)

گاهی باید کوله بارِ سنگینِ کارهای نصفه و نیمه و حرفهای ناتما...

ما آدمها همیشه به یک سرپناه نیاز داریمسرپناهی که حال دل مان ...

بوسه چیدن ز لبت سلسله در سلسله هاستاصلا این بوسه دوای غم کم ...

سر انجامِ داستانمان را خوب میدانم .بالاخره روزی میرسد که من ...

می خواهمت برای روزهای ابتدای پاییز...عاشقت می شومدر تک تک جو...

خودم را کشان کشان می رسانم خانه و روی تخت پرت می کنمپلک های ...

دلم هوای توکرده.......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط