دختری که دوستش دارم!

part1
=داشتیم با پسرا بازی میکردیم که یهو در زده شد رفتم ببینم کیه
=الان میام
/باوش
=رفتم دیدم یه دختره ناز و گوگولیه اوردمش تو خیلی خیلی کیوت بود بوی خوبی میداد
تهیونگ: این چیه....بچست!!!
ادمین: نه الاغه خو بچست دیگه😂)
تهیونگ: میزنمتااااااااااا)
ادمین: باشه بابا)
=خواهش میکنم نگهش داریمممممم
(علامت عارو یادم رفتهههه😢😂)
تهیونگ: عام باشه
=ایییییی مرسیییییییی
یونگی: مثل من خابالوعه؟
=فعلا که خوابه بزار بچه یکم بزذگ شههههه
یونگی: باشه الان ت باباشی؟
=هممون باباشیم
یونگی: جانننننن پس بیا بغلت بریم بخوابیم
=عههه یونگیییی
*5سال گذشت و اون دختر اسمش شد میل سولا و 10 سالشه*
مین سولا: از خواب پاشدم رفتم پیش باباهام
سولا: هاممم سلام(خاب الود)
=سلاممم عشقم بیا پیشم بشین
سولا: چشمو خاروندم و گفتم باشه تا اومدیم صبحونه بخوریم یهو تیر زدن.....



امید وارم خوشتون بیاد
حمایت پیلیزززز♡