دختری که دوستش دارم!!

part2
ویو سولا
اومدم یه لغمه بزارم تو دهنم تیر اندازی کردن خیلی خیلی ترسیده بودم
شوگا: هیشش چیزی نیست
+مطمئنی؟
شوگا: اره
بردمش تو اتاق که سر صدای جیمین و تهیونگ در اومد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تهیونگ: اهههه ولمون کن دیگه
جیمین: تو اصلا کی هستی هر سال تشریف میاری اینجا
چانیون: من دختر تون رو میخوام...
*چانیول دشمنشون بود*
جیمین: ببین یه تار مو تزش کم بشه میکشمت و قرار نیست دختر دست گلمون رو بدیم یه ادمی مثل تو
*سولا یه روباه نه دم بود و تا دید مرده اومد گلو یه جیمین رو گرف جلوش ظاهر شد و دستشو پیچوند*
+که میخواستی بابای منو خفه کی الان دستت میشکنه فهمیدی
*دست شو شکوند*
چانیول: اییییی دختره ی عوضی
تهیونگ: هو هو راجبش درست حرف بزن
ویو ات
وقتی دستشو شکوندم ادماش اومدن سمتم
چانیول: ولش کنید منو ببرید عمارت
اونا: بله
*و بردنش*
+ح. حالت خوبه چیزیتون نشده
=خوبیم خوبیم.....
_اره خوبیم بیا بریم تو خونه
+اوم باشه
*رفتن نشستن و صبحونشونو خوردن*
+بابا کوکیییییی
٪جانممممممم
+بیااااااا
٪باشههه اومدمم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امید وارم خوشتون بیاد
حمایتتتتتت پیلیزززز