بسم رب شهدا

بسم رب شهدا...

رفیق شهیدم حاج محمدابراهیم همت

تولد: 1334

شهادت:17/12/1362

محل شهادت: جزیره مجنون عراق

محل تدفین: شهررضا اصفهان
فرمانده لشگر 27 محمد رسول الله

خیلی عصبانی بود. سرباز بود و مسئول آشپزخانه کرده بودندش.ماه رمضان آمده بود و او گفته بود هر کس بخواهد روزه بگیرد، سحری به‌ش می‌رساند. ولی یک هفته نشده،‌ خبر سحری دادن‌ها به گوش سرلشگر ناجی رسیده بود.

او هم سر ضرب خودش را رسانده بود و دستور داده همه‌ی سربازها به خط شوند و بعد، یکی یک لیوان آب به خوردشان داده بود که «سربازها را چه به روزه گرفتن!» و حالا ابراهیم بعد از 24 ساعت بازداشت برگشته بود آشپزخانه.
ابراهیم با چند نفر دیگر، کف آشپزخانه را تمیز شستند و با روغن موزاییک‌ها را برق انداختند و منتظر شدند. برای اولین بار خدا خدا می‌کردند سرلشگر ناجی سر برسد.

ناجی در درگاه آشپزخانه ایستاد. نگاه مشکوکی به اطراف کرد و وارد شد. ولی اولین قدم را که گذاشته بود، تا ته آشپزخانه چنان کشیده شده بود که کارش به بیمارستان کشید.

پای سرلشگر شکسته بود و می‌بایست چند صباحی تو بیمارستان بماند. تا آخر ماه رمضان، بچه‌ها با خیال راحت روزه گرفتند.


خوش به سعادتت شهید عزیز چه عاشقانه به سمت خدای مهربون پرواز کردی ...

شهید عزیزم حاج ابراهیم شفاعتمون کن به حق مادرمون فاطمه الزهرا (س)...

حاجی جون سالروز خدایی شدنت مبارک

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...

التماس دعای فرج و شهادت...

#شهدا
#شهید_محمدابراهیم_همت
دیدگاه ها (۱۰)

سیره عملی سردار شهید ((حاج محمد ابراهیم همت)) رفته بود سر کم...

رهبری داریم که غرق در خداستروزی هر ساله اش از روضه هاستنام ش...

ﺷﻬﯿﺪ ﻫﻤﺖ ﺭﻭ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﯽ؟ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺗﻮﺑﺎﻧﻪ ؟ ﺁﺭﻩ ؛ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﺍﻭ...

جاده های کردستان آن قدر نا امن بود که وقتی می خواستی از شهری...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط