باتو نگفته بودم از گریه های هر شب

باتو نگفته بودم از گریه های هر شب
عشقت نشسته بر دل جانم رسیده بر لب
جانم رسیده بر لب
من بی تو سرگردان من بی تو حیرانم
شرحی ز گیسویت حاله پریشانم
بی تابم این شب ها بی خوابم ای رویا
از تو چه پنهان من گم کرده ام خود را
پیدایم کن شیدایم کن
آزادم کن از این سکوته بی پروا
پیدایم کن شیدایم کن
آزادم کن از این سکوته بی پروا
بی تابم این شب ها بی خوابم ای رویا
از تو چه پنهان من گم کرده ام خود را
چشمی بگشا بشکن شب را
تا باتو بگذرم از این همه غوغا
پیدایم کن شیدایم کن
آزادم کن از این سکوته بی پروا
پیدایم کن شیدایم کن
آزادم کن از این سکوته بی پروا 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 😙 😙 😙
دیدگاه ها (۱)

رفتی و غم آمد به سر جای تو ای دادبیدادگری آمد و فریادرسی رف...

به کجاها برد این امید ما رانشد این عاشق سرگشته صبورنشد این م...

💞 تمنای دل 💞 یامقلب،قلب من در دست توستیامحول،حال من سرمست ت...

نیایش شبانگاهیخدایا،امشب که سکوت، دلِ زمین را در آغوش گرفتهو...

وقتی دوست برادرته و.... پارت یازدهم

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط