|°•دیشب با خدا دعوایم شد
|°•دیشب با خدا دعوایم شد
|°•با هم قهر کردیم
|°•فکر کردم دیگرمرا دوست ندارد
|°•رفتم گوشه ای نشستم
|°• قطره ای اشک ریختم و خوابم برد
|°•صبح که بیدار شدم
|°•مادرم گفت:
|°•نمیدانی از دیشب تا صبح
|°•چه "بارونی" می آمد
#HąɖıŞ
|°•با هم قهر کردیم
|°•فکر کردم دیگرمرا دوست ندارد
|°•رفتم گوشه ای نشستم
|°• قطره ای اشک ریختم و خوابم برد
|°•صبح که بیدار شدم
|°•مادرم گفت:
|°•نمیدانی از دیشب تا صبح
|°•چه "بارونی" می آمد
#HąɖıŞ
۲.۷k
۰۸ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.