خطی، خبری، هلهله ای از تو ندارم
خطی، خبری، هلهله ای از تو ندارم
با این همه حتی گله ای از تو ندارم
آماده ویران شدنم، حیف، زمانی ست
دیگر اثر زلزله ای از تو ندارم
در دست، به جز شاخه خشکیده سرخی
در پای، به جز آبله ای از تو ندارم
عمری ست فقط شاعر چشمان تو هستم
هر چند که چشم صله ای از تو ندارم
بگذار به در گویم و دیوار بفهمد
من فاصله ای، فاصله ای از تو ندارم
هر لحظه بیایی، قدمت روی دو چشمم
در دل به خدا مسئله ای از تو ندارم
محمد_سلمانی
با این همه حتی گله ای از تو ندارم
آماده ویران شدنم، حیف، زمانی ست
دیگر اثر زلزله ای از تو ندارم
در دست، به جز شاخه خشکیده سرخی
در پای، به جز آبله ای از تو ندارم
عمری ست فقط شاعر چشمان تو هستم
هر چند که چشم صله ای از تو ندارم
بگذار به در گویم و دیوار بفهمد
من فاصله ای، فاصله ای از تو ندارم
هر لحظه بیایی، قدمت روی دو چشمم
در دل به خدا مسئله ای از تو ندارم
محمد_سلمانی
۹۶۷
۱۹ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.