میکنم از سینه بیرون

می‌کنم از سینه بیرون
این دل افسرده را
بشنوم تا چند
بوی این چراغ مرده را ؟
دیدگاه ها (۱)

یک نفس بی یاد جانان بر نمی آید مرا

یکی رد شد شبیه او، پر از ابهام و تردیدمهمین که دیدمش جا خورد...

نگاه ها چه ظالمانهجای کلمات را گرفته اندسکوت چه قدر جای صدا ...

بعضی ها وقتی برایت می نویسند: خوبی؟آدم، لبخند مهربان شان را ...

اگر در سر خورم صد چوب چوب کارینه ترک تو کنم و ترک یاریاگر مر...

می رقصم در دل آوار،می خندم در دل سختی این از خوشحالی نیست؛بل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط