شالت تمام شد بافتم

شالت تمام شد، بافتم؛
نمی دانم چند گره دارد
اما هر بار که باد بوزد
چندین هزار بوسه
دور گردنت خواهد پیچید!
دیدگاه ها (۱)

آغوشت آهوی رمیده ای ست که عطشِ نگاهم را به‌‌ دوستت دارمی رام...

معبد منتقدس چشمان توست آنگاه که سرا پا تمنا می شومخواستنت را...

پسرمچیزهایی هست که زنهاهیچوقت فراموشش نمی‌کنند...مثل اولین ع...

...عریان شو ...و تنم را بسوزان ...با جهنمی از نفس هایت...چشم...

جانِ جانانم... C᭄ نمی دانم ..#تـღـو ↬ را به اندازه‌ی نفسم دو...

***Tomorrow, at dawn, when the countryside brightensI will d...

درحالی که داشتی نفس کم می‌آوردی، ناله ای کردی و با هول دادن ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط