سفر نرو

سفر نرو

دݪــم گرفتہ،

غم گرفتہ روزگارم

رفیق روز بیقرارے،

بیقرارم

بیقرارم .....
دیدگاه ها (۶)

دیروز سردریا خاش...جاتون خالی...

قرار نیستمن بنویسم و تو بخوانےحتے قرار نیست بفهمے ڪہ من بخاط...

خودش گفت از موندن اما دݪـش،از احساس اون رابطہ دور بود واسہ د...

جاݪـبہ همہ مون میخوایم یڪے باشہ وݪـے اڪثرمون وقتے میفهمیم یڪ...

رفیق بود؛با او می توانستم بعد از گریه های بلند، از چیزهای کو...

جاده‌ای که انسانبرای خروج از غم و اندوه در آن سفر می‌کندهرگز...

من همانم؛ گم‌شده در ازدحامِ #سکوت،که صدای خویش را نیز در هجو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط