استاد تاریخ فا*کی (part 1 )
این کلاس فا*کیم تموم شد
شایعه تو کل دانشگاه پیچیده بود که استاد تاریخ که جدید اومده چقدر جذابه و از این چرندیات من که از تاریخ متنفرم از استادا هم متنفرم، اصلا چرا دانشگاه میام فازم چیه؟ حالا بیخیالش
(علامتها یادتون نره)
#چطوری جوجه؟
+باز چیه
#امشب پارتیه میای؟
+نوچ
#پلیززززز
+نوچ
#نمیزار به کسی ب*دی به مولا
+یکی باید مراقب تو باشه نری تو د*هن پسرا
#حالا بیا دیگه
+همین یه بار
#مرسییی ساعت 9 میام دنبالت بای
+بای
...
از زبان ا.ت :
تا خونه رو پیاده رفتم
واقعا خیلی رومخه دانشگاهم از خونم دوره پفف
بابا و مامانم که منو دیگه بچشون به حساب نمیارن به خاطر اون... اصن ولش نحسِ
رفتم سمت یخچال مگس هم پر نمیزد
نگاهی به ساعت انداختم تازه 3 بود باید میرفتم سرکار حالا خوبه فروشگاهش همین بغله
لباسم رو عوض کردم و از خونه زدم بیرون و رفتم تو فروشگاه مشغول کار شدم
واقعا کسل کنندست
عه لوکا داشت میومد تو فروشگاه
لوکا : چطوری مو قرمزی؟
+اینجوری صدام نکن
لوکا : باشه بابا تا جایی که یادم میاد قبلا خوشت میومدا
+قبلا رو خدا بیامرزه
لوکا : که اینطور
+امشب پایهای بریم بار؟
لوکا : مگه قرار نیس با لیا بری؟
+اولا از کجا میدونی دوما شاید نرم
لوکا : اولا کل دانشگاه قراره باشن اونجا دوما منم میرم توهم بیا خو
+اوک پارتنرم میشی؟
لوکا : حله
+استادا هم قراره بیان؟
لوکا : ارح
+اینجوری که ری*ده میشه تو پارتی
لوکا : نه بابا پایهان
+بازم من که شک دارم
لوکا : خب فعلا مو قرمزی
+خفههه
لوکا با خندههای بلندش میره
مرت*یکه گاو میگم اینجوری صدام نکن خب که چی موهام قرمزه پشیمونم کردن عیش
بلاخره میرم خونه
(خب آرمیهای گلم امیدوارم خوشتون اومده باشه)
لایک و کامنت یادتون نره گلای من ♡♡
شرایط ها : اسلاید بعد
شایعه تو کل دانشگاه پیچیده بود که استاد تاریخ که جدید اومده چقدر جذابه و از این چرندیات من که از تاریخ متنفرم از استادا هم متنفرم، اصلا چرا دانشگاه میام فازم چیه؟ حالا بیخیالش
(علامتها یادتون نره)
#چطوری جوجه؟
+باز چیه
#امشب پارتیه میای؟
+نوچ
#پلیززززز
+نوچ
#نمیزار به کسی ب*دی به مولا
+یکی باید مراقب تو باشه نری تو د*هن پسرا
#حالا بیا دیگه
+همین یه بار
#مرسییی ساعت 9 میام دنبالت بای
+بای
...
از زبان ا.ت :
تا خونه رو پیاده رفتم
واقعا خیلی رومخه دانشگاهم از خونم دوره پفف
بابا و مامانم که منو دیگه بچشون به حساب نمیارن به خاطر اون... اصن ولش نحسِ
رفتم سمت یخچال مگس هم پر نمیزد
نگاهی به ساعت انداختم تازه 3 بود باید میرفتم سرکار حالا خوبه فروشگاهش همین بغله
لباسم رو عوض کردم و از خونه زدم بیرون و رفتم تو فروشگاه مشغول کار شدم
واقعا کسل کنندست
عه لوکا داشت میومد تو فروشگاه
لوکا : چطوری مو قرمزی؟
+اینجوری صدام نکن
لوکا : باشه بابا تا جایی که یادم میاد قبلا خوشت میومدا
+قبلا رو خدا بیامرزه
لوکا : که اینطور
+امشب پایهای بریم بار؟
لوکا : مگه قرار نیس با لیا بری؟
+اولا از کجا میدونی دوما شاید نرم
لوکا : اولا کل دانشگاه قراره باشن اونجا دوما منم میرم توهم بیا خو
+اوک پارتنرم میشی؟
لوکا : حله
+استادا هم قراره بیان؟
لوکا : ارح
+اینجوری که ری*ده میشه تو پارتی
لوکا : نه بابا پایهان
+بازم من که شک دارم
لوکا : خب فعلا مو قرمزی
+خفههه
لوکا با خندههای بلندش میره
مرت*یکه گاو میگم اینجوری صدام نکن خب که چی موهام قرمزه پشیمونم کردن عیش
بلاخره میرم خونه
(خب آرمیهای گلم امیدوارم خوشتون اومده باشه)
لایک و کامنت یادتون نره گلای من ♡♡
شرایط ها : اسلاید بعد
۷.۵k
۱۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.